چکیده:
سلامان و ابسال قصه ای رمزی است که در قرن سوم هجری به دست حنین بن اسحاق از یونانی به عربی ترجمه شد. در روایت حنین بن اسحاق، سلامان، شاهزاده یونانی که گرفتار عشق دایه خود ابسال شده بود، به سبب ملامت شاه و اطرافیان به همراه ابسال به جزیره ای دور دست گریخت و پس از آن که شاه سلامان را به ترک ابسال وادار کرد، سلامان دست در دست ابسال در دل دریا فرو رفت، اما به فرمان پادشاه سلامان زنده ماند و دریا ابسال را در کام خود فرو برد. سلامان که پس از مرگ ابسال بشدت بی قرار و آشفته شده بود، به تدبیر مشاور حکیم شاه و با تعالیم او از عشق ابسال رهایی یافت و شایسته پادشاهی شد. تاویل رمزهای این قصه از همان آغاز ذهن اندیشمندانی، همچون ابن سینا، فخر رازی، خواجه نصیر طوسی، جامی و. . . را به خود مشغول ساخت و هریک به تحلیل برخی از رمزهای آن پرداختند. ما در این مقاله برآنیم که با توجه به کهن الگوهای مطرح شده در روانشناسی یونگ، تحلیلی متفاوت از این قصه ارائه دهیم. کارل گوستاو یونگ، بنیانگذار روانشناسی تحلیلی بود که دیدگاه های روانشناسانه خود را با اندیشه های هرمسی، گنوسی و باورهای هندی پیوند زد. از آنجا که اصل داستان سلامان و ابسال یونانی است و احتمال تاثیر اندیشه های هندی نیز در آن وجود دارد، کهن الگوهای یونگ در تحلیل رمزهای این قصه بسیار راهگشاست.
Salaamaan and Absaal is a mysterious story that has been being passed around with several narratives and versions. Jaami has composed a poem based on one of these narratives by the Hanin-e Ibn-e Iss-haq, translated from Greek to Arabic in the third Hijri century (9th century A.D.). His interpretations of the story’s mystical secrets had occupied the minds of so many commentators such as “Khajeh Nassir-e Toosi”. Jaami, based on this philosophical interpretation by Khajeh Nassir, offered a rather mystical but short interpretation of the mysteries of this story at the end of his poem. In this article, we intend to provide a different analysis of the mysteries of this story based on the ancient frameworks discussed in Jung’s psychology. Karl Gustav Jung was the founder of the Psychoanalysis and archetypal criticism who combined his psychological perspectives with Hermetic, Gnostic, and the Indian notions. Since the original story is Greek, an Indian influence on the story is conceivable; and the ancient frameworks of Jung in analyzing the mysteries will be very revealing.
خلاصه ماشینی:
"از آنجا که اصل داستان سلامان و ابسال یونانی است و احتمال تاثیر اندیشههای هندی نیز در آن وجود دارد،کهن الگوهای یونگ در تحلیل رمزهای این قصه بسیار راهگشاست.
3با توجه به اینکه کارل گوستاو یونگ،روانشناس معروف معاصر و بنیانگذار مکتب روانشناسی تحلیلی،نظام اندیشههایش را برمبنای تفکرات هرمسی،گنوسی و هندی پایهریزی کرد و مباحثی که درباره کهن الگوهای ضمیر ناخودآگاه جمعی )epytehcra( ارائه کرد،عمیقا بر این باورها استوار بود،کهن الگوهای موردنظر او در تاویل داستان سلامان و ابسال تاثیر فراوان خواهد داشت و این موضوعی است که تاکنون جز به صورت اشارهای پراکنده به آن پرداخته نشده است.
بهطور خلاصه،تحلیل رمزهای سلامان و ابسال با توجه به کهن الگوهای یونگ در جدولی به شرح زیر ارائه میشود: (به تصویر صفحه مراجعه شود) نتیجه قصه رمزی سلامان و ابسال در اصل آمیزهای است از باورهای مشترک میان ادیان هندی،هرمسی و نوافلاطونی که توسط حنین بن اسحاق از یونانی به عربی ترجمه شد و پس از آن بارها مورد شرح و تاویل قرار گرفت که برخی مانند شرح خواجه نصیر فلسفی است و برخی مانند تاویل جامی رنگ عارفانه دارد.
با در نظر گرفتن این نکته کا کارل گوستاو یونگ دیدگاههای خود را درباره کهن الگوهای ناخودآگاه جمعی با تاثیر پذیرفتن از باورهای نوافلاطونی، هرمسی و هندی بیان کرده است،استفاده از نظریات یونگ برای رمزگشایی قصه سلامان و ابسال بسیار راهگشاست."