چکیده:
طبقه بندی سنتی و گاه غیرعلمی، بر پیکره نظام آموزشی و پژوهشی ادبیات فارسی سایه انداخته و عمده حوزه دانش و پژوهش ادبی به رشد و بالندگی چندانی دست نیافته است. شرح و تفسیر متن، با این هدف که پیچیدگی های متن زدوده و خواننده به درکی ژرف و پویا از متن هدایت شود، در این حوزه جای می گیرد. در این میان، نقش شارح و تاویل کننده متن بسیار اهمیت دارد؛ چرا که او باید بتواند بین جهان متن و جهان خواننده گفتگویی برقرار کند و بین افق معنایی در ذهن آفریننده متن و افق نگاه خواننده پیوندی پدید آورد، در حالی که بسیاری از شارحان بر این باورند که شرح و تفسیر متن؛ یعنی صرفا پرداختن به حل مشکلات واژگانی متن. گستردگی مباحث حافظ پژوهی و شمار فراوان شرح های حافظ، موجب می شود، در نقد و تحلیل شرح نویسی در شعر فارسی و آسیب شناسی این حوزه بهتر بتوانیم گام برداریم. اشکالات چهارگانه ساختاری، درون مایه ای، واژگانی و صوری، در این شرح ها به چشم می خورد که در این مقاله تنها به نابسامانی ها و نادرستی های ساختاری پرداخته می شود. در این اشکالات، مواردی مانند نبود نظام تعریف شده و منسجم، عدم جامعیت، غیر تحلیلی بودن شرح ها، بهره گیری از شیوه های نادرست آموزشی و تعلیمی، بی توجهی به غزل های حافظ به مثابه مجموعه ای منسجم و نادیده گرفتن ارتباط بیت ها در بافت معنایی کلیت غزل تحلیل و ارزیابی شده است. بی گمان رشد مباحث حافظ پژوهی به بسط و گسترش نقدهای علمی، تحلیلی و فراگیر بر شرح های حافظ به عنوان یکی از عرصه های فهم و دریافت شعر حافظ نیازمند است.
Traditional and non-scientific classification shade to educational and research Persian literature and literary education and research haven't grown up. The aim of explanation of text is to rub off difficulties and to lead reader to deep understanding. In semantics studies of understanding and interpretation of text، to familiar with the place of meaning in literary tradition and new approaches of criticism، the acceptance of multi meaning in interpretation texts are necessary. The role of interpreter is very important، because he can relate between the world of text and the world of reader and so between semantic horizon of writer and poet and mental horizon.
We can step in analysing interpretation of Hafez' poem and pathology of this area، because of expanding of research about Hafez and his explanations. There are four difficulties in these explanations: structural، semantic، lexical and figural. In this article، we will pay attention to just structural difficulties. These structural difficulties are unversatility system، incomprehensiveness، nonalaystic of explanations، mistake methods in educating and to ignore relation between Hafez's Verses in semantic texture of Ghazal. Certainly، it is necessary to pay scientific، analytic criticism in Hafez's explanations as one of the areas in understanding of his poems.
خلاصه ماشینی:
"شارح و تأویلکنندۀ متن،باید بتواند مخاطبان خود را برای درکی ژرف از متن آماده سازد،باید بتواند بین جهان متن و جهان خواننده گفتگویی برقرار کند،باید بتواند بین افق معنایی که آفرینندۀ متن در ذهن دارد و افق نگاه خواننده،پیوندی پدید آورد و باید بتواند این موضوع را همواره به خواننده القا کند که فرایند فهم متن،فرایندی پیچیده و پایانناپذیر است؛حال آنکه در نزد بسیاری از شارحان و تفسیرکنندگان،شرح و تفسیر متن؛یعنی صرفا حل مشکلات واژگانی متن.
این ابهامها،گرهها و ناگفتهها،از ارزش گامهای درخور توجه در زمینۀ شرح شعر حافظ،هیچ کم نمیکند و اگر در شرحی که حل مشکلات و پیچیدگیها و توصیف شعر یکی از بزرگترین شاعران زبان فارسی را ملتزم میشود،به چند ترک اولی و یا خطا برخوریم،عیب نیست و عجیب هم نیست؛چرا که در سرزمینی که به جنبۀ علمی و توصیفی حوزۀ پژوهشی ادبیات چندان توجهی نشده و زمینۀ مساعد برای رشد و بالندگی حوزۀ دانش و پژوهش ادبی-که شرحنویسی یکی از شاخههای تنومند آن است-فراهم نشده و شرح و توصیف و تفسیر متنهای ادبی از تک و پویی جامع،علمی و استوار بهرهمند نبوده است،اگر جز این باشد جای شگفتی است.
عدم توجه به غزلها به عنوان مجموعهای منسجم در شرح حافظ،باید غزلها را مجموعهای منسجم دانست(بویژه غزلهای عرفانی)و بین غزلها،ارتباطی ژرف و بنیادین تصور کرد؛چرا که تمام غزلها،در مجموع،بازتابندۀ جهانبینی رندانۀ حافظ است و بدون در نظر گرفتن تمام غزلها در کنار یکدیگر و به عنوان عناصر تشکیل دهندۀ یک شبکۀ منسجم و به هم پیوسته که این جهانبینی را بازمیتاباند،چه در قلمرو شکل و ساختار بیرونی و چه در عرصۀ مضمون و درون مایۀ غزلها،نمیتوان به مفاهیم کلیدی شعر حافظ؛از جمله«رند»،«پیر مغان»،«دیر مغان»،«خرابات»و زبان و اندیشۀ او دست یافت و کاربرد آنها را از حیث بیان دلالتهای عرفانی،معنایی و زیباشناختی بررسی کرد."