چکیده:
نهضت بازگشت ادبی در نیمه دوم قرن دوازدهم به همت و اشارت شاعرانی از قبیل مشتاق (ف 1165ق) و شعله اصفهانی (ف1160ق) پدید آمد. انگیزه بنیانگذاران نهضت بازگشت، احیای شعر فارسی و نجات دادن آن از انحطاط و ابتذال سبک هندی بود . با این همه، پیشنهاد سخنوران اصفهان تنها در ایران مورد استقبال واقع شد و در سایر حوزههای زبان و ادبیات فارسی نظیر هند، افغانستان و سرزمینهای فرارود اقبالی نیافت؛ اما حرکتی شبیه به بازگشت ادبی پس از شکست جنبش مشروطه خواهی در افغانستان، در این کشور روی داد که باعث شد تا درونمایه و مضامین شعری که تحت تاثیر مشروطه خواهی به سمت نوگرایی رفته بود، دوباره به حال و هوای سبک هندی رجعت نماید. این پژوهش میکوشد، ضمن تشریح فضای کلی شعر و شاعری در افغانستان، مقارن با ظهور نهضت بازگشت ادبی، دلایل عدم اقبال به جریان بازگشت ادبی در این کشور را مورد بررسی قرار دهد و زمینه های سیاسی- اجتماعی رجعت به سبک هندی، پس از شکست مشروطیت در افغانستان را تبیین نماید.
Poetic return movement was started by a group of poets like Moshtagh and Shole Esfehani in the second half of 12 century. Their goal was restoring Persian poem and deliverance of Hindi style decline. Esfahan’s poets initiative was considered only in Iran but in other Persian language and literature areas like India، Afghanistan and Transoxiana; it was ignored. After the failure of constitutional Movement in Afghanistan، motion similar poetic return was happened that caused poetic themes، which had gone towards modernism، return to Hindi style again.The present paper attempts to analyze the poetic atmosphere in Afghanistan synchronous the poetic return movement in Iran and investigate socio- political backgrounds of return to Hindi style in Afghanistan after constitution failure.
خلاصه ماشینی:
"در شعر محمد امین عندلیب،تشبیه چشم به پرنده و مژگان به بال در کنار ترکیب«آیینهپیما»،وحسآمیزی مندرج در تعبیر«شکست رنگ»،تلاش شاعر را برای تقلید از بیدل در همان بیت نخست،بروشنی بازمینماید: {Sبال مژگان دیده چون بهر تماشا بشکند#رنگ بر رخسار آن آئینهپیما بشکند#نرگس مستی که دیدم از نگاه دلشکن#تا شود گل بر سرت،خاری که در پا بشکند#از بلندیهای دست حسن آنان دور نیست#درج دندانش اگر عقد ثریا بشکند#«عندلیب»از معجز آن گلگون عذار گل به سر#خار صد گلزار گلبن در دل ما بشکندS}(همان،84) میرزا محمد نبی واصل کابلی سر سلسلۀ معدود شاعرانی است که در دوران غلبه سبک هندی،تلاش بیثمری را برایپیوستن به جنبش بازگشت ادبی ایران و احیای سبکهای قدیم آغاز نمود.
در ماجرای مذاکرۀ امیر دوست محمدخان با سرویلیام مکناتن،وزیر مختار هند بریتانیا،حمید کشمیری میگوید: {Sنشست آن جهاندار دانشپژوه#به تدبیر با زیرکان گروه#بگفت ای هژبران و شیران من#رفیق و شفیق و مشیران من#نه ما را کنون هیچکس یاور است#نه کشور نه لشکر نه سیم و زر است#بدانم که این قوم شوریده سر#فرنگی ز ره برده باشد به زر#کنون در جهان تکیهگاهی نماند#ز آسیب دشمن پناهی نماند#بخواهم که پیش فرنگی روم#چو پیکان بر لات جنگی رومS}(کشمیری،1330:131) این ماجرا در جنگنامه غلامی صورتی دیگر دارد: {Sدر اثنای آن جنگ با خویش گفت#نخواهد مرا فتح گردید جفت#گر امروز در جنگم آید شکست#بترسم فلک بندم آرد به دست#و یا گر سبکرو به راه آورم#ندانم که را بر پناه آورم#بود خلق عالم به دنبال من#که بندند در غم پر و بال منS}&%00709NOFG007G% {Sبرندم بر شاه نصرانیان#که عمرم به غم بگذرد جاودان#همان به که رو سوی لات آورم#ثباتی بدان بیثبات آورمS}(غلامی(آخوندزاده)،1336:196) دو منظومۀ«اکبرنامه»و«جنگنامه»تأثیر خود را تا مدت زیادی بر ادبیات افغانستان حفظ کردند و به تأسی از آنها دروقایع تاریخی دیگر،جنگنامههای متعدد دیگری پدید آمد و جنبش بازگشت به سبک خراسانی و شاهنامۀ فردوسی رااستمرار بخشید."