چکیده:
طرح مساله: این پژوهش با هدف تعیین خصوصیات شخصیتی معتادین مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تهران در سال 1385 انجام شد. روش: طرح پژوهشی حاضر از نوع پس رویدادی است. نوع مطالعه، پیمایش مقطعی است. جامعة آماری پژوهش شامل مردان معتاد به مواد مخدر مراکز خود معرف ترک و بازتوانی اعتیاد و شهر تهران بود. از میان این افراد 256 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل: 1) سیاهة شخصیتی مینهسوتا 2) پرسشنامة اطلاعات جمعیت شناختی که حاوی سؤالاتی در زمینههای فردی، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی معتادان بود. به منظور تجزیه و تحلیل دادههای به دست آمده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی استفاده شد در آمار توصیفی از جداول توزیع فراوانی مطلق و نسبی و درصد جداول یک بعدی و دو بعدی برحسب نوع و مشخصات دادهها استفاده شد. آمار استنباطی نیز شامل آزمون خیدو و فیشر بود و با استفاده از نرمافزار spss اندازهگیریها تحلیل شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که 1/19% معتادان بیکار، 38% مستأجر، 3/2% بیسواد، 5/60% مجرد و حدود 8/57% از آنان کمتر از 200 هزار تومان درآمد داشتهاند. میزان خطرپذیری معتادین براساس mmpi شامل 81/7% مانیا، 12/28% Sc، 5/12% پارانویا، 98/33% ضد اجتماعی، 5/12% هیستری، 42/57% افسردگی و 26/22% خود بیمار پنداری در سطح نابهنجاری بوده و نشانه اختلال شخصیت است. بحث و نتیجهگیری: مقادیر به دست آمده حاکی از عدم تأثیر بیکاری در گرایش به اعتیاد، وضعیت اقتصادی نسبتا خوب و اکثر آنها باسواد بوده و نشان دهندة شکست نهادهای اجتماعی حمایتی جامعه است و همچنین چنانچه نمرات حاصل از mmpi در مراجعه کنندگان در میزانهای D و PD و Sc بالا و میزانهای L و K پایین باشد تشخیص افتراقی اعتیاد مدنظر بوده و خدمات درمانی و مشاورهای پیشبینی میشود.
Purpose: This is an analytical-descriptive study aimed at analyzing individual specifications of addicts who have gone to treatment centers of Tehran in the year 1385.
Materials and Methods: Investigation members were all addicts admitted to treatment centers of Tehran، investigation method was random sampling، investigation place was Behzisty rehabilitating drug addicts and NGOs، the number of all members was 256 and input assembling instrument was questionnaires comprising Demography and MMPI questionnaire. The results are derived from descriptive and deductive statistics and are analyzed by SPSS software.
Results: The results demonstrate the fact that 19.1% of addicts are jobless، 38% are lessees، 2.3% are illiterate، 60.5% are single and 57.8% of them have an income of less than 2،000،000 Rials، reflecting the fact that unemployment has no relation with the tendency to addiction - Even those with high economic and educational position have a great tendency to addiction mirroring the failure of society’s supporting. Based upon MMPI، the amount of exposition to danger in addicts consists of 7.81% in mania، 28.12 % SC، 12.5% in paranoia، 33.98% in unsociability، 12.5% mysterious?،57.42% in depression and 22.26 in self-assumption of illness، reflecting disorder in their personality.
Conclusion: So، according to MPI، if the results of D، PD and SC in addicts are high and the L and K rates are low، treatment and consulting service is advised.
خلاصه ماشینی:
"بحث و نتیجهگیری: مقادیر به دست آمده حاکی از عدم تأثیر بیکاری در گرایش به اعتیاد، وضعیت اقتصادی نسبتا خوب و اکثر آنها باسواد بوده و نشان دهندة شکست نهادهای اجتماعی حمایتی جامعه است و همچنین چنانچه نمرات حاصل از mmpi در مراجعه کنندگان در میزانهای D و PD و Sc بالا و میزانهای L و K پایین باشد تشخیص افتراقی اعتیاد مدنظر بوده و خدمات درمانی و مشاورهای پیشبینی میشود.
9) به طوری که از دادههای حاصل از پژوهش برمیآید، همزاهی اختلالات با یکدیگر (Comorbidity) یکی از مشکلات جدی معتادین گروه نمونه است که این امر در پژوهشهای متعدد به تأیید رسیده است، برای مثال تحقیقات نشان میدهند که اختلال مصرف مواد مخدر در اغلب موارد براساس مشاهدات بالینی با برخی از اختلالات روانی، نابهنجاریها و نابسامانیهای روحی، عاطفی، خلقی و رفتاری، نظیر اختلال سلوک و اختلال ضد اجتماعی، اختلال دو قطبی، افسردگی، اضطرابی، اختلال استرس پس از آسیب و PTSD ارتباط دارند (بروین 1992، وین استاین 1993، برونر 1996، کیدروف 1996، کوهن 1991، کسلر 1996، نلسون 1996، گلاسنی و کامیز 1992، سوندسن 1998، کلارک و هندروس 1997) 10) از طرفی کیدروف (1996) و نلسون (1996) عنوان کردند که وجود یک اختلال نظیر افسردگی در معتادان، ملاک تشخیصی علمی برای انواع اختلال دیگر خواهد بود.
2) براساس نتایج حاصله و تطبیق با گزارشات سایر کشورها و نیز دورههای زمانی مختلف، به نظر میرسد ساخت شخصیتی معتادان روند نسبتا مشابهی را در فرهنگهای مختلف و در طی سالهای مختلف در پیشرو داشته و نیمرخ روانی حاصل از معتادین بیانگر آن است که برخی اختلالات میتوانند به عنوان ریسک فاکتور اعتیاد تلقی و حتی با تشخیص اختلالات عاطفی میبایست تشخیص افتراقی سوء مصرف مواد توسط درمانگر همیشه لحاظ شود."