چکیده:
مقدمه: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی ـ رفتاری کنترل تکانه بر کاهش تکانشگری، ولع مصرف و شدت اعتیاد در معتادان مصرف کننده کراک بود. روش: در یک پژوهش نیمه آزمایشی30 نفر از معتادان مصرف کننده کراک که در یکی از مراکز ترک اعتیاد(تهران) دوره درمان نگهدارنده با داروی متادون را سپری میکردند، با اجرای مصاحبه اولیه و در نظر گرفتن معیارهای ورود انتخاب شدند. سپس این تعداد به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش هم از داروی متادون، و هم از درمان کنترل تکانه به شیوه گروهی به مدت 8 جلسه 60 دقیقهای بهره بردند. اما گروه کنترل تنها داروی متادون را استفاده کرده و مداخله دیگری را دریافت نکردند. همه شرکتکنندگان در پژوهش در مرحله پیش از مداخله و بلافاصله پس از آن، هر سه مقیاس تکانشگری بارت، ولع مصرف تیفانی و شاخص شدت اعتیاد را تکمیل کردند. برای تحلیل دادهها از تحلیل کواریانس چند متغیره استفاده شد. یافتهها: نتایج گویای معنا داری تفاوت دو گروه در زیرمقیاسهای تکانشگری، ولع مصرف و شدت اعتیاد (به غیر از زیرمقیاس وضعیت طبی، وضعیت شغلی، وضعیت حقوقی و وضعیت خانوادگی) بود. نتیجهگیری: میتوان بیان کرد درمان گروهی کنترل تکانه بر کاهش تکانشگری، ولع مصرف و شدت اعتیاد در معتادان مصرف کننده کراک مؤثر بوده است.
خلاصه ماشینی:
"از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر نتایج درمانی بیماران، که در پژوهشهای مختلف به آنها اشاره شده است، ویژگیهای شخصیتی و رفتاری مثل تکانشگری 4 ، ولع مصرف و مولفههای شدت اعتیاد 5 همچون مدت زمان مصرف مواد، نوع مواد مصرفی، پیامدهای ناشی از تداوم مصرف مواد و تعدد ترکهای ناموفق میباشد (ورهیل، برینگ و گرینلینگر، 1999؛ اوانتر و همکاران، 1995؛ ابرامز، 2000؛ نقل از مکری، 1387؛ دوران 6 و همکاران، 2004؛ پری 7 و همکاران، 2005؛ مولر و Curran Scherbaum Maremmani impulsivity addiction severity Doran Perry همکاران، 2001؛ نقل از واکسمن 1 ، 2009؛ فاکس 2 و همکاران، 2005).
Waxman Fox Glow&Daw Myrseth Dougherty Ray Hoaken Doran, McChargue & Cohen Fossodi مطالعات متعددی در مورد ارتباط تکانشگری و اختلال سوء مصرف مواد انجام گرفته که نشان میدهند رفتارهای تکانشی هم به عنوان یکی از عوامل مستعدکننده و تداوم دهندهی این اختلال، درنظرگرفته شده است و هم گاهی تعیین کننده نوع مواد مصرفی معتادان میباشد مثل گرایش به مصرف محرکها (والدک و میلر، 1997؛ هلندر و اورس، 2001؛ نقل از عدالتی، 1386، دوران و همکاران، 2004؛ هیاکی 1 و همکاران، 2005؛ پری و همکاران، 2005؛ بورنووالووا 2 و همکاران، 2005؛ لجوز 3 و همکاران، 2005؛ دوران، مک چارج و کوهن، 2006؛ مکری و همکاران، 1387)."