چکیده:
زبان عرفانی با گونه های مختلفش، زبانی است که عارفان به وسیلۀ آن معانی بلند عرفانی، عواطف فردی و تجربه های روحی خود را بیان می کنند. هدف از این نوشتار، مطالعۀ موردی ویژگیهای زبان عرفانی در مقالات شمس تبریزی است. بررسی زبان عرفانی شمس در مقالاتش، ضمن آنکه ما را با دنیای خاص عارفان آشنا می کند ، موجب فهم بهتر آموزه ها ی او و زمینه ساز حل بسیاری از مشکلات مثنوی مولانا خواهد شد. مهمترین ویژگیهای زبان عرفانی شمس عبارت اند از: اقتدار، شفافیت، متناقض نمایی، هنجارگریزی، محاوره ای و عامیانه بودن، روایت گری، تاویل گرایی وآهنگین بودن که میزان غلظت آنها بنابر موقعیتهای گوناگون تغییر می کند. این خصوصیات با اندکی تفاوت در زبان سایر عارفان نیز دیده می شود اما آنچه زبان شمس را از زبان دیگران
خلاصه ماشینی:
"دانشنامه زبان و ادب فارسی نیز آثار عرفانی را با توجه به گونه های زبان عرفانی سه نـوع دانـسته اسـت : یک دسته آثاری که زبان در آنها برای انتقال معنی به مخاطب به کار می رود و تشخص زبان ناشی از بلاغت گوینده است ؛ دوم آنکه بیان معنی با حساسیتهای عاطفی گوینده پیوند دارد و این حساسیت عاطفی به زبان او تشخص می بخشد که گاهی غلبة آن باعث کم رنگ شدن بیان معنی می شود؛ سوم آنکـه زبـان در خـدمت بیان تجارب روحی خاص قرار می گیرد؛ تجاربی که چون با تجارب مشترک و عام بیگانـه اسـت نمـی تـوان مصداقی قابل فهم برای آن در زبان معمول یافت (پورنامداریان ، ١٣٨٤: ٢٩٢).
زبان رمزی در نظر عارفان حد فاصل میان دو عالم امکان و شهود بود که می توانست مفاهیم مـاورائی را تـا اندازه ای برای بشر قابل فهم کند اما از نظر شمس تبریزی زبان نمادین نیز همچون زبان متعارف نمـی توانـد حقایق عالم برین را آن چنان که هست بازتاب دهد از این رو بهتر است دربارة آنها با زبانی ساده و بی آلایـش سخن گفته شود تا مسائل عرفانی پیچیده تر از آنچه که هست جلوه نکند.
دربارة این که چرا زبان عرفانی پارادوکسیکال است و به چه علت عارفان از چنین زبانی استفاده مـی کننـد دیدگاههای گوناگونی وجود دارد: (کاکایی ، ١٣٨١: ٤١٦ – ٤١٨) برخی ماهیت حالات و تجربه های عرفانی را پارادوکسیکال می دانند و استفاده از چنین زبانی را ناشی از نوع اطلاعات و آگاهیهایی می دانند که بـه وسـیله آن بیان می شود."