چکیده:
واژه یونانی آیکون و معادل لاتین آن یعنی ایماژ دال بر نحوهای از«شباهت» است. در فلسفه افلاطون این واژه مبین شباهت نمود با الگو است. براساس تحلیل معناشناختی این واژه که همبسته معنایی ایده است، میتوان در آن ازعناصری همچون ادراک، تخیل، شباهت، تصویر،محاکات سراغ گرفت یعنی قابل تقلیل به شکل یا تصویر حسی صرف نیست چرا که از پشتوانهای ادراکی، فکری و فرهنگی(نمادین) برخوردار است که امکان دخل و تصرف آزاد را از آن دور میسازد. فرایند ایجاد آیکون یا ایماژ، نسبت خاص آن را با تخیل یا صورتهای خاص خیالی که از پشتوانهای معنایی(نمادین1) برخوردارند، نشان میدهد. بدین ترتیب آیکون را نمیتوان به مثابه تصویری صرفا حسی یا عکس لحاظ کرد چرا که آیکون، آیکون یک نماد است که در ارتباط با یک نماد میتواند نقش خود را به صورت مرئی ایفاء کند.هدف از این مقاله آن است با روشی تحلیلی (تحلیل معنا شناختی ) به پیوستگی آیکون (نماد تصویری، شکلواره2) با نماد بپردازد و به این پرسش اصلی پاسخ دهد که بر اساس ریشه شناسی معنایی آیکون(با اتخاذ رویکرد فلسفی)، کدام تلقی از آیکون، نشانگر هویت آن است؟
خلاصه ماشینی:
"بر همین اساس دغدغه اصلی این تحقیق، پرداختن به نوعی اصطلاح شناسی محدود فلسفی از آیکون است و نه بحث و تبیین مباحث طرح شده درباره آیکون در حوزههای تخصصی زبانشناسی یا فلسفههای زبانی.
به همین جهت نویسنده خود را صرفا ملزم دانسته با توجه به اتخاذ رویکرد فلسفی و انجام نوعی اصطلاح شناسی فلسفی، تحقیقی کوتاه و متفاوت درباره یک واژه که در حوزههای مختلف خاصه تحقیقات فرهنگی و هنری بسیار کاربرد دارد - و متأسفانه گه گاه به نحوی محدود و تک وجهی از آن استفاده میشود- انجام دهد.
تنوع گسترده در بکارگیری کلمه ایماژ در حوزههای مختلف سبب شده است تا به طور خلاصه خانواده ایماژ - به مثابه شباهت - را بتوان بدین نحو تقسیم بندی کرد: ایماژ (شباهت) - زبانی (استعارهها، توصیفها) - ذهنی (رویاها، ایدهها، خاطرهها) - ادراکی (داده حسی، انواع، پدیداری) - بصری (بازتابی، آیینهوار) - ترسیمی (تصاویر، پیکره، طراحی) - ایماژهای ذهنی به حوزه روانشناسی و اپیستمولوژی (شناخت شناسی) متعلق است.
نشانه که در خود هویتی رمز گونه دارد (به جهت نقشی که در شناخت ایفاء می کند) نیازمند رمز گشایی است چراکه مصداق مستقیمی در جهان خارج ندارد بلکه ناظر به خواص و ویژگیهایی است که تنها در ایماژ انسان از جهان خارج موجودیت مییابند و زمینه ساز اشتراک بین الاذهانی میگردند.
5- مفهوم ایماژ از سابقهای تئولوژیکال برخوردار است مبنی بر این ادعا که ایماژ معنوی spiritual image)) یعنی imago dei صرفا روح یا ذهن انسان نیست بلکه کلمه خداست و چنانکه الکساندر گفته: در اصل، ایماژ، ایماژ خداست که از وجه الهی خویش به کلمه یا عقل انسان نیز بهرهای بخشیده."