چکیده:
میکند.بطوریکه میتواند ساختار دولت و حکومت را کاملا متحول نماید. نویسنده سپس با اشاره به مبحث دموکراسی لیبرال و جنبش بیداری اسلامی،لیبرالیسم را موجب بلوک شدن بیش از حد ثروت نزد معدود انسانهای قدرتمند و با نفوذ دانسته است که درنتیجه فاصله فقر و غنا را در جهان افزایش خواهد داد. نویسنده در ابتدای مقاله ضمن اشاره به کلام شهید مرتضی مطهری«آیا انسان میتواند مسلمان باشد و در عین حال خودش را با مقتضیات زمان تطبیق دهد یا نه؟گاهی میپرسند اساسا با توجه به اینکه مقتضیات زمان تغییر میکند چگونه میشود انسان دیندار بماند،چون لازمهی دینداری این است که انسان خودش را در مقابل متقضیات زمان نگاه دارد و مقتضیات زمان تغییر میکند و چارهای نیست»،مناسبترین برخورد را اتخاذ موضع نقدی میداند.وی سپس به عصر اطلاعات اشاره کرده و ایجاد و گسترش نوآوریهایی در عرصهی فهم دین و دینداری را از تحولات و خصوصیات این دوره دانسته است و بیان میدارد در این دوره اطلاعاتی که بیشتر مختص متخصصان حرفهای بود اکنون در اختیار همگان قرار گرفته،چنانکه منجر به فرو ریختن مرزهایی جغرافیایی و اجتماعی شده است و این تحولات گروههای مذهبی را در رقابت جدید و ناشناختهای قرار میدهد که ناچار به اتخاذ شیوههای مناسب و متناسب با فناوری جدید هستند و همین جاست که مسئله نقد به میان میآید. نویسنده عصر ارتباطات را عصری دانسته است که دیوارها یکی پس از دیگری فرو میریزد بطوریکه از مفهوم«دموکراسی دیجیتال»بهره میگیرد. دموکراسی که بر انواع دیگر دموکراسی تأثیر گذاشته و آنها را از درون متحول
خلاصه ماشینی:
"نهضت نرمافزاری و نقش آن در ارتقای جایگاه آیندهی ایران در گسترهی جهانی محمد حسین پژوهنده* چکیده نویسنده در ابتدای مقاله ضمن اشاره به کلام شهید مرتضی مطهری«آیا انسان میتواند مسلمان باشد و در عین حال خودش را با مقتضیات زمان تطبیق دهد یا نه؟گاهی میپرسند اساسا با توجه به اینکه مقتضیات زمان تغییر میکند چگونه میشود انسان دیندار بماند،چون لازمهی دینداری این است که انسان خودش را در مقابل متقضیات زمان نگاه دارد و مقتضیات زمان تغییر میکند و چارهای نیست»،مناسبترین برخورد را اتخاذ موضع نقدی میداند.
در حقیقت باید از آقای الوین تافلر بسیار تشکر کرد که در تحلیل تاریخی خود از دورههای تحولی بزرگ به عنوان موج یاد کرده است؛زیرا بسان موجی از نقطهای شروع و پیرامون خود را تا بینهایت درمینوردد و همهی پیرامون از مرکز متأثر میگردد؛ ملتهای غافل به انفعال میافتند،و ملتهای آگاه نیز در برابر آن موضع مثبت یا منفی میگیرند؛زیرا مسئله روز آنها گردیده است،و این برای ما جای بسی خوشوقتی است که خود را در موضع دوم میبینیم و عملکردهای آن را مورد ارزیابی و کاوش منتقدانه قرار میدهیم؛اما نخست جای این سؤال است که آیا باید در برابر دگرگون شدن تحولات،خود را سازگاری داد و یا سازگاری با دینداری انسان نمیسازد؟این سؤالی است که شهید مطهری نیز آن را مطرح میکند: «آیا انسان میتواند مسلمان باشد و در عین حال خودش را با مقتضیات زمان تطبیق دهد یا نه؟گاهی میپرسند اساسا با توجه به اینکه مقتضیات زمان تغییر میکند چگونه میشود انسان دیندار بماند،چون لازمه دینداری این است که انسان خودش را در مقابل مقتضیات زمان نگاه دارد و مقتضیات زمان تغییر میکند و چارهای نیست."