چکیده:
نبوغ استثنایی و شخصیت منحصر به فرد و جامعیت علمی ابن سینا در قرن پنجم، مبین ذو ابعاد بودن وی است. به دلیل برجستگی او در حوزه های فلسفه و حکمت و طبابت (پزشکی)، برخی از وجوه دیگر شخصیتش، از جمله عرفان و شهود، مغفول مانده است. بررسی آثار وی در اشارات و تنبیهات، معراج نامه و رسائل، در باب نفس و عشق و ...، معرف گرایش عمیق عرفانی اوست و علاوه بر تسلط علمی، نشان دهنده ی درگیری عملی وی با این حوزه ی پر رمز و راز است. در این مقاله، تلاش شده است این بعد درسایه مانده ی ابن سینا واکاوی شده، در حد بضاعت، معرفی گردد. نوشته ی پیش رو با یک پرسش بنیادی در باب گرایش ابن سینا به عرفان شروع می شود و با بررسی دو دیدگاه مخالف و موافق و تقویت نظریه ی موافق با استشهاد به نوشته های شیخ و ارباب نظر، ادامه می یابد و در نهایت، با توجه به آثار به جامانده از ابن سینا، به ویژه متون متعلق به پایان عمر، درگیری عملی ایشان با عرفان به اثبات می رسد.
Avicenna`s genius، his exceptional personality and his scientific comprehensiveness can be taken as a proof for his knowledge and ability in different fields. His considerable dignity in philosophy، theosophy and medicine، however، has caused his mastership in other fields such as mysticism to be forgotten. Studying Avicenna`s sayings in Isharat va tanbihat، Me`rajnamah and Rasail on human soul and love، one perceives his strong tendency to mysticism and his practical engagement in this field. In this paper، two opposite views in this relation have been studied. Finally، the view that supports Avicenna`s practical mysticism has been preferred and strengthened.
خلاصه ماشینی:
"این شعر در منابع مختلف از ابن سینا نقل شده است که مبین شیفتگی وی به امیرالمؤمنین علی(ع) است: تا بادهی عشق در قدح ریختهاند و اندر پی عشـق عاشق انگیختهاند با جان و روان بوعلی مهر علی چون شیر و شکر بهم درآمیختهاند 11- اعتقاد به عقل قدسی، که فراتر از عقول چهارگانه است و عامل قوهی حدس و کشف رموز در اثر افاضه از عقل فعال میباشد و خود نتیجهی صفای باطن است و در آن صقع، تو گویی از عالم غیب به دارندهی عقل قدسی الهام میشود (5، ج: 2، ص: 359)؛ 12- در منظر بسیاری از متتبعین و اهل نظر، بوعلی فردی متشرع و متمسک به دین و دارای مراتب عمیق عرفان عملی است: الف) «بالجمله شیخ در علم تصوف و عرفان، مقامی ارجمند و شایان ملاحظه داشته است و از هیچ عارف ورزیدهی مرتاضی در علم مرموز، پای کم نداشته و نفسی مستعد برای رسیدن به عالیترین درجات نفوس اولیا را دارا بوده...
6. نتیجه عدم انحصار سلوک عرفانی در روش و طریقهی خاص و تعدد و تکثر مسلکها در این وادی و متفرد بودن برخی از عارفان واصل در سیر و سلوک (مستقل از روشهای مرسوم و معهود) و آشنایی شیخ به اسرار و رموز سیر الی الله و علقهی قلبی به شریعت الاهی و داشتن تفکر و تأمل عمیق در واقعیت عالم هستی و بیان مشبع و مستوفا در مقامات العارفین و آثار دیگر و دفاع همهجانبه از عرفان و عرفا و رد قاطع مخالفان بدون احتمال خلاف و دعوت مخاطبان به ورود عملی در عرفان و کسب تجربهی شخصی و کافی نبودن مباحث مفهومی، علاوه بر دلبستگی کامل وی به این شیوه و مسلک من احب شیئا اکثر ذکره؛ کسی که چیزی را دوست بدارد از او بیشتر یاد میکند، مبین این واقعیت است که ابن سینا خود وارد این معرکه شده و تجربهی غنی عرفانی دارد."