چکیده:
در ذهنیت کهنوش، طبیعت و رمز یک همبودی و همزیستی دارند؛ که در آن» خود درخت پرستیده نمیشود؛ بلکه در ورای درخت. همواره ذات و جوهری روحانی نهفته است که مورد پرستش است. در شمایلنگاریهای باستان،معمولا بزسانانء ستارگان، پرندگان و ماران، درخت مقدس را در میان گرفتهاند که هر یک از این نشانههاء معنای کیهانشناختی و اساطیری مشخصی دارند. البته تجلی و ظهور الهگان در درخت. مضمونی رایج در شرق باستان به ویژه در بینالنهرین و هند است. نقشمایه درخت زندگی درهنرعیلام کهن و سومر در هزارة سوم ق.م. نیز سابقه و قدمتی دیرین دارد. مسالة اصلی نوشتار حاضر این است که منشاء نقشمایة درخت زندگی در هنر عیلام کهن و عتیق چیست؟ و بر اساس کدام منابع میتوان مفهوم آنرا تفسیر کرد؟ فرضیه نگارنده در جواب به مسالة مطرح شده این است که نقشمایة درخت زندگی در هنر عیلام کهن مفهومی اساطیری- مذهبی دارد که باید در ارتباط با منابع مکتوب و ادبی بینالنهرین باستان» بالاخص سومرء درک و تفسیر شود. این نوشتار جهت تفسیراطلاعات. از مبانی نظری مکتب انتشارگرایی فرهنگی (Cultural diffusionism) بهره گرفته است. علیرغم قدمت نقشمایه درخت مقدس و یا درخت زندگی در هنر عیلام کهن» هزاره سوم ق.م. متون این دوران که به خط عیلام آغازین الف و ب نگاشته و از خوزستان کشف و گزارش شده اندء هرگز تاکنون معرف و مفشر مفهوم این نقشمایه نبودهاند. بر مبنای این متون سومری, اماء نقشمایة درخت زندگی و پا درخت مقدس, بازتاب اسطوره زگشت به حیات و جاودانگی عشتر و تموز است که بالتبع، مفهومی مذهبی دارد.