خلاصه ماشینی:
"در جهانبینی دینی،آنچنانکه در جهانبینی فلسفی نیز عالم عین(واقعیت،طبیعت)زیستگاه انسان و یکی از اقالیمکسب شناخت برای او است،تنها موجود صاحب اندیشه و استنتاجگر،یعنی آدمی(به عنوان فاعل شناسا)به کمک حواسپنج گانه که ابزار شناخت او است و به کمک ذهنیت ثابتمند خود به کسب شناخت و تجربه دست میزند.
وسعت و تعدد عوالمی که در هستیشناسی هر دین و یا مکتب فلسفی به عنوان قلمرو کسب شناخت و تجربهپیشبینی شده است،اهمیت فراوانی در کیفیت و عمق و رنگارنگی و تنوع نگاه و تجربهی هنرمند و حتی انسان پژوهشگر (به تصویر صفحه مراجعه شود)دارد.
با این مقدمه،بدیهی است که وجود نظری عالمی مثل عالم غیب در جهانبینی دینی به عنوان قلمرو شناخت شهودی،یک امکان بسیار بزرگ و خارق العاده است که دست هنرمند را برای هرگونه اقدام باز میکند و برای پیشگیری از ابتلابه تکرار و آفرینشهای تقلیدی و عادتی راههای متفاوتی را به او پیشنهاد میکند.
انسان کامل به عنوان خلیفه و جانشین پروردگار خود در زمین برای بیاثر کردن قانونمندی علیت و ممکن کردنناممکنها نهتنها نیازمند دیگر جهان و عالم موهومات نیست،بلکه در قلمرو عالم اواقعیت عینی نیز انسان کاملبزرگتر از این قانونمندی است و میتواند این قانونمندی را به نفع میل و خواستهی خود مغلوب کند،و هر ناممکنیرا ممکن سازد و علاوه بر همهی اینها،او قابلیت و امکان دستیابی به عوالم بالاتر و کسب شناخت از دنیاهایی متنوعو موجودات و قانونمندیهای متفاوت را در اختیار دارد،چرا که تمامی این عوالم،یک قلمرو و در یک ساختار،تعریفو خلق شدهاند."