خلاصه ماشینی:
"همسایگی با شوروی و تبلیغ مارکسیسم به طور مستقیم(رسانههای گروهی)و غیرمستقیم(تربیت روشنفکرانمارکسیست و حضور در ایران)و نیاز به ایدئولوژیای کهتوان تحلیل تحولات اجتماعی در ایران و خارج از ایرانرا داشته باشد-با فرض اینکه آنها مدعی بودند،اسلامتوان کافی در برخورد با مسائل حاضر را ندارد-زمینههای اجتماعی،سیاسی و فرهنگی توسعۀجامعهشناسی با گرایش مارکسیستی در ایران بوده است.
در حاشیۀ بحثهای سیاسی و مذهبی در موردجامعه،اندیشه جامعهشناختی به طور رسمی(دردانشگاهها)و غیررسمی(در جامعه از طریق روزنامهها،کتابها و دیگر منابع)راهی مناسب برای مسائلاجتماعی تلقی میشد و این نوع توجه اذهان عمومی،جامعه را متوجه جامعهشناسی ساخت و عدهای نیز بهفراگیری علم جامعهشناسی علاقهمند شدند.
الف:مرحلۀ انتقال جامعهشناسی از غرب وتأسیس مراکز جامعهشناسی در ایران: در این مرحله به ایجاد زمینههای جامعهشناسی درقالب یک حوزۀ جدید علمی توجه اساسی شده است؛ازآشنایی با جامعهشناسی تا تأسیس گروه و رشتۀتحصیلی در مقاطع لیسانس و بالاتر مراحل آن به شرحزیر بوده است:1-تدریس درس جامعهشناسی:به سال 1324 دردانشگاه تهران درس جامعهشناسی وارد دروس عمومیرشتۀ ادبیات شد.
کمبود تألیف و ترجمۀکتاب در جامعهشناسی موجب شده تا جامعهشناسیدر ایران کمتر توان حفظ رابطه با جامعهشناسی غرب راداشته باشد و از سوی دیگر به لحاظ عدم توجه و علاقهبه مطالعۀ مسائل اجتماعی در ایران،جامعهشناسی باجامعه و فرهنگ ایران بیگانه شده و در نهایت در انزوای دانشگاهی قرار گرفته است.
زیراجامعهشناسی یکی از ابزار توسعه و نوگرایی تلقی شده(به تصویر صفحه مراجعه شود)دکتر شریعتیبود که با وجود عدم تناسب طرحهای ارائه شده در زمینۀتوسعۀ اقتصادی اجتماعی با ساختار جامعه ایرانی،جامعهشناسی نیز دچار آسیب گردید."