چکیده:
با تعمق و جستوجو در آیات وحی، میتوان دریافت که حکم منطقی ریاست مرد بر خانواده، هیچگاه به معنای سلطهطلبی و زورگویی نخواهد بود؛ زیرا فرهنگ روابط زوجین در قرآن کریم، علاوه بر آنکه با هرگونه ظلم و ستم مخالف است، هرگز به دنبال آن نیست که همسران، همچون دو مدعی در مقابل یکدیگر قرار گیرند و خواهان حق و حقوق خود باشند، بلکه آموزههای اخلاقی همچون معاشرت به معروف، گذشت، سازش، فداکاری و... همواره در آن فرهنگ محوریت دارند؛ از این رو، ذیل لوای چنین فرهنگ مدرنی، مفهوم قوامیت مرد بر همسر خود، نظارت و ریاستی خواهد بود که برای دوام و انتظامبخشیدن به نظام خانواده و رساندن همسران به آرامش، لازم و ضروری، بلکه رضایتبخش و منطقی خواهد بود. تحت تاثیر این فضای اخلاقمحور، آثار ریاست مرد و مریوسیت زن نیز رنگ و بوی اخلاقی به خود گرفته، هرگونه تصمیمگیری و ضابطهای با معروف سازگاری مییابد. در مجموع در آن فرهنگ، اهتمام به خواستههای همسران، شعله سوزان هرگونه سو رفتار و سو استفادهای را خاموش کرده، حریم همسران را به مدلهای والای اخلاق نوعدوستانه میآراید.
If the revelatory verses are reflected upon، it will be understood that the reasonable idea of managing the family by man never means domination and oppression; for، the mutual relations between two spouses in the Holy Quran are against all kinds of oppression، and such relations are never aimed to consider spouses as two claimants against each other trying to gain their rights. But rather، moral teachings such as conventional treatment (mu'ashirah ma'ruf)، forgiveness، harmony، selfsacrifice and the like are at the center of this culture. Thus، in such a modern culture، the notion of husband's custody of his wife is such amanagement that is، to continue and develop family system and bring spouses to peace، necessary and even satisfactory and reasonable. Under such morality-centered circumstances، the effects of man's management and woman's being managed are of a moral kind and all decisions and rules will become consistent with virtues. In sum، paying attention to spouse's demand will prevent all misconducts and misuses and adorn spouses privacy with lofty morality-centered models.
خلاصه ماشینی:
"اطاعتپذیری در روابط مبتنی بر اخلاق از آنجا که در ظرف نظم و انضباط خانواده،لازم است یکی از همسران ریاست منزل را عهدهدار باشد و دیگری در جهت همیاری و پیشبرد اهداف ریاست خانواده،اطاعت پذیری داشته باشد،اخلاق حکم میکند که پس از شکلگیری سازمان خانواده که در آن ریاست،مدیریت و مسؤلیت مرد بر خانواده شناخته شده است،زن ضمن اعطای مشورت و نظر اصلاحی،از پذیرش تصمیمات همسرش سرباز نزند،همانگونه که قرآن نیز این وظیفه را چنین مطرح میکند:{/«فالصالحات قانتات حافظات للغیب بما حفظ الله؛/} پس زنان درستکار فرمانبردارند[و]به پاس آنچه خدا[برای آنان]حفظ کرده،اسرار [شوهران خود]را حفظ میکنند»(نساء:34).
چنانکه ماده 1114 قانون مدنی میگوید:«زن باید در منزلی که شوهر تعیین میکند سکنی نماید،مگر اینکه اختیار تعیین منزل به زن داده شده باشد»؛ بنابراین،چنانچه زن قبلا در ضمن قرارداد،حق تعیین مسکن را در زمره حقوق خود قرار نداده باشد،طبیعتا باید در منزلی که شوهرش تعیین میکند،مسکن گزیند و در صورتی که با تصمیم و سلیقه شوهرش موافق نباشد،نمیتواند در انتخاب مسکن،خود را صاحب حق قانونی بداند و مرد نیز از حیث حقوقی میتواند،همسر خود را ملزم به سکونت در منزل اختیاری خود کند؛ولی روشن است که در سایه میمون و مبارک آموزههای ناب اخلاقی قرآن،قوانین و مقررات حاکم بر روابط همسران،فقط باید به سمت و سوی آرامش در جریان باشد و این نوع بایدهای حقوقی که مرد حق دارد محل سکونت را تعیین کند و زن فقط باید مطیع باشد،با دستورات اخلاقی قرآن،مبنی بر فراموش نکردن فضل و بزرگواری-{/«و لا تنسوا الفضل بینکم»/}(بقره:237)-تلطیف میگردد؛افزون بر آنکه در قرآن،فرهنگ مشورت کردن همسران با یکدیگر به چشم میخورد که توجه و عنایت به آن،بازتاب ریاست مرد را از خشکی و بیروح بودن خارج میسازد."