چکیده:
جنگ جهانی دوم با حملهی هیتلر به لهستان در شهریور 1318 ش/ سپتامبر 1939 م آغاز شد. اگر چه ایران اعلام بیطرفی کرده بود اما در سال 1320 ش/ 1941 م آلمان در خاک شوروی پیشروی کرد و پس از آن ایران به سبب موقعیت حساس خود توجه بیشتر دولتهای درگیر در جنگ را به خود جلب کرد. به هر ترتیب، ایران نیز درگیر جنگ جهانی شد و این امر سبب نتایجی در این کشور گردید. مسائل داخلی ایران در طی جنگ جهانی دوم را باید به مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نظامی تقسیم کرد. بعضی از این مشکلات ناشی از جنگ و برخی دیگر در نتیجهی مستقیم اشغال کشور به وسیلهی نیروهای خارجی و حضور آنها در کشور است. هجوم ناگهانی ارتشهای متفقین به خاک ایران، نگرانی شدیدی در سراسر کشور پدید آورد و به دنبال حوادث ناشی از این هجوم سر رشتهی امور در غالب موارد از دست دولت بیرون رفت و ناامنی و هرج ومرج، وضع نابسامان اقتصادی، مسئلهی نان و مواد غذایی و چگونگی ارتباط با دولتهای خارجی مشکلات بسیاری را برای کشور پدید آورد. در این زمان دولتهای متعددی بر سر کار آمدند که نه برنامهای داشتند و نه توانستند مشکلات پیش آمده را به خوبی حل کنند، بر این اساس مسالهی اساسی این مقاله نتایج و آثار اشغال ایران بوده است که بدون شک در تحلیل حوادث بعدی بیتاثیر نخواهد بود.
خلاصه ماشینی:
"علاوه بر این رقم، هزاران هزار کارگر و کارمند درمؤسسات دیگر مثل شرکت نفت، وزارت راه و صنایع مختلف را باید اضافه کرد که دستمزد آنها از بودجهی خود دولت ایران پرداخت میشد، اما 125هزار کارگر ایرانی اجیر شده درمؤسسات انگلیسی و آمریکایی از دو جهت برای متفقین دارای ارزش و اهمیت بودند: اولا بدون کوشش و بهرهکشی از این نیروی کار عظیم، امکان رساندن امکانات از طریق ایران به روسیه و شوروی غیر ممکن بود و ثانیا این نیروی کار بسیار ارزان بود.
اولا پرداخت ارز و طلا را به بانک ملی ایران، برای به دست آوردن ریال، باری بر ذخیرهی ارزی و طلای بسیار محدود خود میدانستند که کاهش آن میتوانست سیستم پولی آنها را متزلزل کند و از سوی دیگر باعث تنزل قدرت جنگی آنها گردد، دوما متفقین به علت موقعیت خاص زمانی که تمامی کارخانجات تولیدی در خدمت صنایع نظامی درآمده بودند، در وضعیتی قرار نداشتند که بتوانند با فروش کالا به ایران ریال مورد احتیاج خود را تأمین کنند(الهی، 1369: 193).
در این زمان دولت انگلستان نقش بسیار مهمی را به عهده داشت آنها مسؤلیت تدارکات نیروهای انگلیسی،آمریکایی وگروههای لهستانی را بهعهده داشتند وتعهداتی را که طبق قرارداد سه جانبه به عهده گرفته بودند اصلا انجام ندادند و باجدیت از بهبود وضع بازار خواربار درایران جلوگیری به عمل میآوردند، در واقع سیاست انگلستان بر این اصل قرار داشت که با متزلزل کردن سیستم ادارهی کشور از طریق اشاعهی قحطی و گرسنگی و فقر، آخرین بقایای مقاومت را در ملت ایران نابود کنند تا بدان وسیله از یک طرف به هدف کوتاهمدت خودیعنی کنترلکامل دولت ایران و تسخیر تهران نایل آیند و از سوی دیگر در دراز مدت موقعیت خود را در مقابل نفوذ روزافزون آمریکا و روسیهی شوروی تثبیت کند."