چکیده:
اخوان ثالث، از شاعران بزرگ معاصر، هر چند در عرصه شعر فارسی به شاعری نوپرداز شهرت یافته است، بخش های فراوانی از دفترهای شعری او را قالب های گوناگون سنتی دربرمی گیرد. در این مقاله، سبک زبانی 32 قصیده اخوان بررسی و تحلیل شده است تا نشان داده شود اخوان در این قالب سنتی تا چه حد به رعایت قواعد و ضوابط زبان کهن پای بند بوده است و چقدر از توانش زبانی خود و عناصر زبان امروز بهره گرفته است و درنهایت با چه هدفی زبانی خاص را به خدمت می گیرد. برای نیل به این هدف، زبان قصیده های اخوان، هم از نظر واژگان و هم از نظر نحو، تحلیل و بررسی شده است و عناصر کهن آن از طریق مقایسه با شعر شاعران گذشته، به ویژه شاعران خراسانی، استخراج شده است. یافته ها نشان می دهد که اخوان دل بسته زبان کهن فارسی، به ویژه زبان شاعران خراسان، است و بسیاری از مشخصه های این زبان، به ویژه ویژگی های نحوی، را رعایت می کند اما از نظر واژگان زبانش در همان محدوده زبان کهن باقی نمانده است، بلکه در کنار واژه های کهن از واژه های زبان امروز و نیز واژه های ابداعی هم بهره گرفته است و بر غنای زبان خود افزوده است.
خلاصه ماشینی:
"١. ١ واژه هایی که از زبان امروز رخت بربسته و منسوخ شده اند و برای معنی آن ها حتمـا باید به کتب لغت مراجعه کرد ـ مرغزن : گورستان جغـد پلیـد شـوم گریـزد بـه مرغـزن تا نوحه های خویش به مرقد کند همی (اخوان ثالث ، ١٣٨٧: ١٢٥) ـ ژاغر: چینه دان شــاهین مجــره را عجــین بــا زهــر صـد لقمـه بـه ژرف ژاغـر انـدازم (همان : ١١١) ادبیات پارسی معاصر، سال دوم، شمارة اول، بهار و تابستان ١٣٩١ ـ دیم : چهره دیمــی کــه بــود هــم چــو حریــرم از تـاب و تـب شـده سـت ادیمـی (همان : ١٢٩) ـ داه : کنیزک یا دایه یــا نــی داهــی ســیاه پســتان اســت برفش به مثل چو شیر و چون فلـه (همان : ١١٧) نمونه های دیگر در مجموعـة ارغنـون : کلـه (همـان )؛ بیغولـه و مانـا (همـان :١٢٩)؛ نبیـذ (همان : ١٠٤)؛ رستن و خوید (همان : ١٠٥)؛ شبان (همـان : ١٣١)؛ فـروهشـتن ، دسـتان سـرا، و زندواف (همان : ١٢٤)؛ بوکه (همان : ١١٠)؛ غرچه و غـر (همـان :١١٢)؛ ثعبـان (همـان :١١٤)؛ آبدان (همان : ١١٠)؛ خوشید (همان : ١٠٢)؛ و اورنگ (همان :١٢٦).
١ واژه هایی که در زبان امروز کاربرد دارند، اما اخوان آن ها را به شکل و با تلفظ کهن به کار برده است ـ دیهقان نـه صـوتی بـه جـز نعـرة چارپـایی نه سازی به جـز هـی هـی دیهقـانی (اخوان ثالث ، ١٣٨٧: ١٣١) ـ گوسپند همــه روز ســرگرم تعلــیم طفــلان چــو در گلــة گوســپندی ، شــبانی (همان ) ـ اوفتد آری لئـــیم گـــردد چیـــره چون کارش اوفتد به حلیمـی (همان : ١٢٩) ادبیات پارسی معاصر، سال دوم، شمارة اول، بهار و تابستان ١٣٩١ نمونه های دیگر در مجموعـة ارغنـون : ایـچ (همـان : ١٠٢)؛ سـپند (همـان : ١١١)؛ پیـل (همان : ١١٦)؛ هماره (همان : ١٢١)؛ دامان (همان : ١٢٣)؛ و اوستاد (همـان : ١٣٠)."