چکیده:
زنان در سیاستهای کنترل جمعیت و تنظیم خانواده جزء گروه های هدف اصلی به حساب می آیند؛ به ویژه در برنامه های کنترل باروری و موالید این امر اهمیت بیشتری دارد. در طی اجرای برنامه های کنترل جمعیت در ایران در دهه ی 70 بیشترین برنامه ها معطوف به زنان بود. سیاست کنترل موالید در ایران توانست سطح باروری را به سطح جایگزین و زیر جایگزین برساند و به این وسیله ایران در همه ی مناطق شهری و روستایی انتقال باروری را تجربه کرد. اینکه زنان کم فرزندی را چگونه درک و تفسیر می کنند و چه شرایطی را در این نوع کنش خود دخیل می دانند جای تامل است. این مطالعه سعی دارد به بازسازی معنایی کم فرزندی در میان زنان کرد در یکی از شهرهای استان کردستان یعنی شهر سقز بپردازد. با استفاده از رویکرد روش شناختی کیفی و روش نظریه ی زمینه ای داده ها گردآوری، تجزیه و تحلیل و تفسیر شده اند. این مقاله نشان می دهد که خود ـ حمایتی مهم ترین مقوله و معنای بی ذهنیتی زنان در استدلال برای کم فرزندآوریشان است. یعنی پیش فرض اساسی در کنش کم فرزندآوری زنان در این منطقه حمایت از خود جسمانی، اجتماعی و روانی است.
the main target groups of family planning programs، particularly regarding the birth control policies. During 1990th، fertility control policy in Iran was oriented mainly to women. This policy led to reducing fertility rates to replacement level، and transformed the demographic facet of rural and urban areas. Actually، it is more than one decade that Iranian families، including women، are experiencing low childbearing situation. The question is how women experience low childbearing and how they interpret their situation? Based on qualitative methodology، this paper is concerned with reconstructing the meaning system or inter-subjectivity which supports the low childbearing action among the Iranian Kurdish women in Saghez city in Kurdistan province. Grounded Theory is utilized to collecting، analyzing and interpreting data. This paper shows that self-protection is the core category of this inter-subjectivity regarding low childbearing action in this society. Itmeans that، currently and base on this research، women have a tendency to bear few children، because they like to protect themselves physically، socially and financially.
خلاصه ماشینی:
"گیدنز تأکید زیادی بر بازاندیشی انسانها در کنشهای خودشان دارد و معتقد است که انسانها به عنوان عاملانی اجتماعی شرایط و امکانات جامعه را در پیوند با کنشهای خود سنجیده و دست به عمل میزنند؛ در این راستا آنها در معرض ارزشها و هنجارهای گروهی و نهادی نیز قرار دارند، به عبارتی دیگر تا حدی از منابع نهادی موجود برای هدایت کنش خود بهره میبرند و در عین حال سعی دارند که نقشی برای ارادهی آزاد خود نیز قائل گردند (Tucker 1998).
در نظر گرفته نشده است، چرا که هدف اساسی این مطالعه نظام معنایی موجود در جامعهی زنان پیرامون کمفرزندآوری بوده است؛ همچنین به این دلیل که نظام معنایی یا معانی بین ذهنی در درون جامعه مدام در جریان است و تنها در میان یک گروه یا افراد خاص باقی نمیماند و ممکن است به همان اندازه که در میان افراد باسواد و شاغل وجود دارد در میان افراد بیسواد و خانهدار و مسن نیز جریان داشته باشد.
از سوی دیگر مؤید و همسو با برخی مطالعات دیگر همچون مطالعهی مهریار و همکاران دربارهی تأثیرات کاهشی آموزش و تحصیلات زنان و مشارکت آنها در نیروی کار بر فرزندآوری آنها همخوانی دارد (Mehryar & et al 2002)، اما بعد تازهی موجود در این مطالعه که در کمتر مطالعهای از مطالعات جمعیتشناختی باروری ایران به آن اشاره شده است، عطف نظر زنان به امر بدن و جسم خود و تمایل زیاد به خودحفاظتی روانیـ عاطفی در میان آنها و پیوندی است که بین آن و فرزندآوری خود ایجاد میکنند."