خلاصه ماشینی:
"با خود گفت این بازرگان چقدرقدرتمند است و آرزو کرد مانند او باشد.
در این هنگام،احساس کرد که نور خورشید او رامیآزارد و با خود اندیشید خورشید چقدر قدرتمند است.
وقتی به نزدیکی صخرهای رسید و دید که قدرت تکاندادن صخره را ندارد،با خود گفت که قویترین چیز در دنیاصخرۀ سنگی است و به این ترتیب،تبدیل به سنگی بزرگو عظیم شد.
رسول یونان ارزش انسان سخنران اسکناسی از جیبش بیرون آورد و پرسید:«چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟»دست همۀ حاضران بالا رفت.
»سپس دربرابر نگاههای متعجب،اسکناس را مچاله کرد و بازپرسید:«چه کسی هنوز مایل است این اسکناس راداشته باشد؟»دوباره دستهای حاضران بالا رفت.
سخنران گفت:«دوستان،با وجود همۀ بلاهایی کهمن سر این اسکناس آوردم،از ارزش آن کاسته نشدو همۀ شما هنوز خواهان آن هستید»و ادامه داد:«در زندگی واقعی هم همینطور است؛ما در بسیاریموارد،در رویارویی با مشکلات خم میشویم،مچالهمیشویم،خاکآلود میشویم و حس میکنیمدیگر ارزشی نداریم؛در حالی که چیزی از ارزشمانکم نمیشود و هنوز هم افراد ارزشمندی هستیم."