خلاصه ماشینی:
بارنز با طرح دو نوع الگوی ارتباطی - که خود آنها را گفتار مکاشفهای و گفتار نهایی نام مینهد- سعی در بیان این نکته دارد که با تغییر در مؤلفههای گفتوگوی کلاسی از جمله تعداد افراد شرکتکننده، نوع ارتباط دو طرف گفتوگو و مرجع تصمیمگیری، الگوی ارتباطی نیز تغییر میکند و این خود بر نحوة شکلگیری دانش در ذهن دانشآموزان تأثیر میگذارد.
در حالی که در گفتوگوی معلم با دانشآموزان -که موقعیت دو طرف گفتوگو یکسان نیست و معلم مرجع تصمیمگیری است و دانشآموزان در بیان پاسخ موردنظر معلم با یکدیگر به رقابت میپردازند- الگوی ارتباطی به گفتار نهایی نزدیک میشود.
بهدلیل ارتباط نزدیک زبان و تفکر، غالب شدن الگوی گفتار نهایی دانشآموزان را از بیان افکار و احساسات خود از طریق زبان دوم باز میدارد و باعث میشود یادگیری زبان به حفظ کلیشههای زبانی محدود شود.