چکیده:
همزمان با انعقاد معاهدات بین المللی خلع سلاحی و عدم اشاعه ؛ برخـی کـشورهای توسـعه یافتـه عضو این معاهدات بین المللی؛ رژیم های موازی دیگری تحت عنوان رژیم های چند جانبه کنتـرل صادرات ایجادکردند. این رژیم ها بر خلاف معاهدات بـین المللـی بـه روی همـه کـشورها بـاز نیستند. عضویت در آنها شرایطی خاص رامی طلبدوبه جز کنترل نقل و انتقال تـسلیحات ، نقـل و انتقال موادو کالاهای دو منظوره دارای کاربرد صلح آمیزو فن آوری های نوین را نیز کنترل مـی- کنندو علیه برخی کشورها محدودیت اعمال می کنند.این رژیم ها که به عنوان ابزار فشار سیاسی نیز مورد سوء استفاده قرار می گیرند با دیگر تعهدات اعضای آنان تحت معاهدات بین المللی خلـع سلاح و عدم اشاعه مغایرت دارند.در این تحقیق به بررسی جایگاه رژیم های عدم اشاعه و کنتـرل صادرات در نظریه های روابط بین الملل می پردازیم و به این سوال پاسخ می دهـیم کـه ایجـادو تقویت این رژیم ها بوسیله کدامیک ازنظریه های روابط بین الملل قابل توجیه است . نتیجه گیـری می شود که مبنای ایجاد رژیم های بین المللی عدم اشاعه عمـدتا نظریـه هـای نهـادگرایی لیبـرال ، نئولیبرال و نظریه وابستگی متقابل است .ولی پایه رژیم های کنترل صادرات عمدتا در نظریه هـای نو واقع گرایی و اندیشه های ناسیونالیسم اقتصادی قرار دارد و ناشی از گفتمـان قـدرت و مفهـوم خودی و غیر خودی است ؛آنگونه که پسا ساختارگرایان می گویند.
Despite being the member of the international disarmament and non-proliferation conventions i.e. Non-Proliferation Treaty (NPT)، Chemical Weapons Convention (CWC) and Biological Weapons Convention (BWC) which include their own specific export control regimes، some developed countries established parallel export control regimes that are against their commitments under aforementioned international instruments. These ad-hoc regimes are not open to all members of international community. These regimes would have always been used as a political leverage against targeted states by imposing restrictions and sanctions against them. They restrict the transfer of dual use equipment and materials and high-technology and know-how to targeted states that negatively affect their development process.
This article examines how international relations theories can justify the establishment of international as well as ad-hoc non-proliferation regimes. We concluded that the conclusion of International non-proliferation instruments are based on liberal، neo-liberal and interdependence theories while establishing export control regimes are justified by constructivists، economic nationalists and post modern theories.
خلاصه ماشینی:
نتیجه گیـری می شود که مبنای ایجاد رژیم های بین المللی عدم اشاعه عمـدتا نظریـه هـای نهـادگرایی لیبـرال ، نئولیبرال و نظریه وابستگی متقابل است .
این مقاله به بررسی نظریه های روابط بین الملل حول آثار رژیـم هـای بـین المللـی عـدم اشاعه و کنترل صادرات بر امنیت ملیو بین المللی می پردازدوبـدنبال پاسـخ بـه ایـن سـوال است که وجود رژیم های عدم اشاعه و کنترل صادرات بر اساس کدام یـک از ایـن نظریـه هـا قابل توجیه هستندو نظریه ها در این خصوص چه می گویند.
واقع گرایان نقش نهادهای بین المللـی را در تعیـین رفتار دولت ها هیچ و یا بسیار ناچیز میدانندو تکیه بر نقش این نهادهـا بـرای حفـظ صـلح و امنیت بین المللی بوسیله نهادگرایان را حرکت به بیراهه می داننـد کـه عـواقبی نـاگوار خواهـد داشت ( ٤٩-٥ :١٩٩٣ ,Mearsheimer ) مرزهای حاکمیتیهنوز بر سر جای خود بـاقی اسـت و مفـاهیم مـن و تـو، اینجـاو آنجـا همچنان وجود دارند.
پیش فرض کارکردگرایان ایـن اسـت که شرایط محیطیبه رفتار انسان شکل می دهدو تغییر این شرایط محیطی مبنای تغییـر رفتـار انسان است (چگنی زاده ،١٣٧٩ :٧٤) بنابراین با تغییر محیط سیاسی بین المللی از طریق ایجاد نهادهای بین المللیو رژیم های همکاری بین المللیمی توان رفتار واحـدهای سیاسـی را تحـت تـاثیر قرار داد.
در نظام آنارشی بین الملل امکان همکاری بسیار محـدود ١- چون دولتی وجود ندارد که امنیت اعضاء (دولت ها) را تامین کند همه فقط می توانند به قدرت خود برای حفظ امنیت تکیه کنند.
وی معتقد است دولت ها برای به حداکثر رساندن قدرت خود از رژیم های بین المللی نیز استفاده مـی کننـد.