چکیده:
جهان امروز سریع تر از هر زمان دیگر در حال پیشرفت است. بنابراین بهره گیری از رویکردهای جدید آموزشی و به تبع آن رسانه های جدید، محیط ها ی ی ادگیری اشتیاق برانگیز و محتوای آموزشی فراتر از ساختارها ی موجود ، ضرور ی به نظر می رسد. این مقاله ضمن معرفی موز ههای تعاملی، که بازدیدکنندگان را فراگیرانی می داند که ازطریق تعامل با اشیای موجود در موزه به ساخت نظام دانشی خود کمک می کنند، به نسبت و رابطه آن با برنامه آموزش فلسفه به کودکان و اهداف و ارزش های مندرج در آن می پردازد. مقاله از این دیدگاه دفاع م یکند که مبنای نظری طراحی و ساخت این موزه ها دیدگاه ساختارگرایی و نظریه یادگیری اکتشافی بوده است. از نظر نگارنده، در جهان در حال تغییر و تحول امروز، فراگیران خود مشتاق اکتشاف و بازآفرینی اند. عرضه مفاهیم انتزاعی و منطقی از طریق بازی با دستگاه های تعاملی در محیطی متنوع، چندرسانه ای و شوق انگیز همه مخاطبان، به خصوص نسل جوان، را به تفکر خلاق و اندیشه منطقی وام ی دارد و در پرورش تفکر و روح ی هاستقلال طلبی، که از اهداف اصلی آموزش فلسفه به کودکان است، موثر است.
خلاصه ماشینی:
"به نظر جرومبرونر( 0691,renurB )بازی وسیلهای برای کسب اطلاعات دربارۀ محیط پیرامون و تجربۀ آن است و فرصتهایی را برای کودکان فراهم میسازد تا آنها فراگیری رفتارهای جدید و کسب مهارت در کارهای روزمره را تمرین کنند و موجب یادگیری شهودی و تدریجی شود.
نظریۀ رفتارگرایی:براساس این دیدگاه،یادگیری چیزی جز کسب رفتار جدید نیست و برای اینکه یادگیری و تربیت جنبۀ علمی به خود بگیرد لازم است که بر جنبههای قابل مشاهدۀ رفتار تأکید شود.
براساس این دیدگاه،لازم است طراحی برنامههای آموزشی براساس طراحی تجارب مناسب برای فراگیر باشد بهگونهای که مواردی از قبیل موارد ذیل رعایت شود:گنجانیدن یادگیری در زمینههای مرتبط و واقعی زندگی؛ارزش دادن به دیدگاههای مختلف و استقبال از آنها؛ تشویق به استفاده از انواع روشها.
به عبارت دیگر،در این مقاله نشان دادیم که با استفاده از شیوههای فعال که در سازندهگرایی و یادگیری اکتشافی بر آن تأکید میشود میتوان از طریق بازی با ابزارهای آموزشی و دستگاههای تعاملی به اهداف آموزشی برنامۀ آموزش فلسفه به کودکان رسید.
باوجوداین و از آنجا که ساختارگرایان یا سازندهگرایان دانش را تابعی از کیفیت ساختن معنا از طریق تجارب فرد میدانند،و با توجه به ماهیت برنامۀ آموزش فلسفه به کودکان،که در اجرای برنامه درصدد ایجاد مهارتهای تفکر براساس مشارکتهای جدی و گروهی فراگیران است و لذا در این برنامه فرایندهای یادگیری از اهمیت شایانی برخوردارند، رویکرد روش فعال و سازندهگرایی و محصول آن یعنی موزههای تعاملی را علاقهمندان به برنامۀ آموزش فلسفه به کودکان میتوانند به کار گیرند."