چکیده:
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر اجرای برنامه فلسفه برای کودکان بر پرورش توانایی پرسش گری و تفکر انتقادی دانش آموزان دختر پایه های سوم تا پنجم دبستان علوی شهر ورامین در سال تحصیلی 1387 - 1388 بود، که از این میان تعداد 34 نفر دانش آموز دختر، 17 نفر گروه گواه و 17 نفر گروه آزمایش، به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در جمع آوری داده ها، از شیوه سنجش توانایی پرسش گری و آزمون سنجش تفکر انتقادی استفاده و ضرایب اعتبار و پایایی آن محاسبه شد. داده ها با استفاده از تحلیل مقایسه میانگین (T-test) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. پژوهش حاضر مبتنی بر فرض تاثیر آموزش فلسفه برای کودکان بر پرورش توانایی پرسش گری و تفکر انتقادی دانش آموزان دختر مقطع دبستان است و برای بررسی فرضیه پژوهش از روش آزمایشی، پیش آزمون، و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. یک کارگاه ده جلسه ای (هفته ای یک جلسه) تشکیل شد و از روش کلاس داری به شیوه حلقه کندوکاو (community of inquiry) شارپ ـ لیپمن و از داستان های فکری فلیپ کم و رابرت فیشر بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که اجرای برنامه آموزش فلسفه برای کودکان، با روش حلقه کندوکاو، می تواند بر پرورش توانایی پرسش گری و تفکر انتقادی در دانش آموزان دختر مقطع دبستان موثر واقع شود و تاثیر مثبتی بگذارد. نتایج این پژوهش با یافته های تحقیقات انجام شده در داخل و خارج از کشور هماهنگی دارد.
خلاصه ماشینی:
"پژوهش حاضر مبتنیبر فرض تأثیر آموزش فلسفه برای کودکان بر پرورش توانایی پرسشگری و تفکر انتقادی دانشآموزان دختر مقطع دبستان است و برای بررسی فرضیۀ پژوهش از روش آزمایشی،پیشآزمون،و پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد.
حلقۀ کندوکاو چگونه به پرسشگری و تفکر انتقادی کودکان کمک میکند؟ براساس نظریۀ لیپمن و برنامۀ آموزش فلسفه برای کودکان،به منظور رشد و تقویت قدرت&%00311KVTG003G% مهارتهای تفکر دانشآموزان،با شیوۀ کلاسداری به سبک حلقۀ کندوکاو،معلمان به تسهیلگر تغییر نقش مییابند و محتوای کتاب درسی در قالب داستان صورت میگیرد و هدف این برنامه یاری دادن دانشآموزان برای بهرهمندی از فلسفه به منظور بهبود تفکر و فرایند یادگیری است.
آلن( 8891,nellA )در مورد 23 دانشآموز،به عنوان گروه تجربی،تحقیق کرد و نشان داد این دانشآموزان،که در کلاسهای برنامۀ آموزش فلسفه برای کودکان و نوجوانان شرکت کرده بودند،در مقایسه با گروه کنترل در زمینههای درک مطلب،خواندن،و تفکر انتقادی عملکرد بهتری داشتهاند.
از جملۀ این تأثیرات است: -افزایش پرسشهای کودکان گروه آزمایش هم در تعداد و هم در کیفیت پرسشها و ارتقای سطح شناختی پرسشهای دانشآموزان از سطح دانش و یادآوری،که پایینترین سطح است،به سطوح تجزیه و تحلیل،ترکیب و ارزیابی،که در مقایسه با پیشآزمون و گروه کنترل پیشرفت چشمگیری را نشان میدهد؛ -افزایش قدرت بیان و اظهارنظر و رسیدن به این نتیجه که پذیرفتن چیزی بدون چونوچرا اشتباه است؛ -ایجاد روحیۀ انتقادی و انتقادپذیری،دانشآموزان این توانایی را کسب کردند که به خطاهای فکری یکدیگر اشاره کنند؛ -قدرت استدلال شامل ارائۀ دلیل و مثال نقیض و همچنین واضح کردن عبارات مبهم و نامفهوم متن."