چکیده:
خلافت حمودیان را علی بن حمود به سال 407 ه .ق در بخشی از اندلس بنیاد
نهاد. وی که نسب به ادریسیان مغرب می برد، با استفاده از اوضاع آشفته دستگاه خ لافت
اموی که ناشی از فساد اداری و نابسامانی سیاسی حاکم بر آن بود، سلیمان بن حکم را در
بند کرد و به قتل رساند و خود را خلیفه خواند . از آن پس او و شماری از برادران، فرزندان
و برادرزادگانش با فراز و فرود تا سال 449 ه.ق بر بخشهایی از اندلس فرمان راندند.
مساله اصلی در این پژوهش آن است که چرا و چگونه خلافت امویان پس از سقوط به
حمودیان انتقال یافت، و این خاندان چه نقشی در گسترش و انتشار تشیع در اندلس داشتند . بر
اساس آنچه از منابع و ماخذ و مطالعات این پژوهش برمی آید، حمودیان خود بر مذهب تشیع
بودند و با آن که از تفکرات کلامی مدون، فلسف های نظام یافته و مبانی فقهی استواری برخوردار
نبودند، اما ساختار مذهبی موجود در اندلس آن روز که مبتنی بر حمایت بی چون و چرا از
اهل سنت مالکی بود را درهم ریخته و مجالی برای صاحبان مذاهب دیگر، ب ه ویژه شیعه، فراهم
ساختند و زمینه بروز و ظهور حداقلی تشیع را در آن سرزمین ایجاد نمودند.
این پژوهش بر اساس روش تاریخی سامان یافته و پس از استخراج داده ها و مواد
تاریخی، نخست زمینه های ظهور حمودیان را تعیین نموده ، آن گاه نقش آن خاندان را در
گسترش تشیع و حمایت از اندیشه های شیعی تحلیل کرده است.
خلاصه ماشینی:
"براساس آنچه از منابع و مأخذ و مطالعات این پژوهش برمیآید،حمودیان خود بر مذهبتشیع بودند و با آنکه از تفکرات کلامی مدون،فلسفهای نظام یافته و مبانی فقهی استواریبرخوردار نبودند،اما ساختار مذهبی موجود در اندلس آنروز که مبتنی بر حمایت بیچون وچرا از اهل سنت مالکی بود را درهم ریخته و مجالی برای صاحبان مذاهب دیگر،بهویژه شیعه،فراهم ساختند و زمینه بروز و ظهور حداقلی تشیع را در آن سرزمین ایجاد نمودند.
علی که از اوضاع نابسامان ومشکلات درونی خلیفه اموی آگاه بود؛شماری از بربران و بادیهنشینان شمال آفریقا رابا خود همراه ساخت و بر قرطبه پایتخت امویان یورش برد و پس از تسخیر آنجا سلیمانو پدرش حکم را دستگیر و در سال 407 به قتل رساند(مقری،1968،1،333)و خود بالقب الناصر لدین الله به خلافت نشست و بدین ترتیب حکومت بنی محمود را در محرمآن سال بنیاد نهاد(نک:ابن عذاری،[بیتا]،3،113؛ابن اثیر،1402،9،269؛ابن بسام،1979-1985،1،78؛ابن خلدون،1408،4،195).
مهمترین دلیل این سخن آنست که تشیع برخلاف دیگر سرزمینهای اسلامی نتوانست زمینه و جایگاه مناسبی برای ماندگاری خوددر دیار اندلس بیابد و اقدامات تبلیغی برخی از شیعیان نخستین و قیامهای محلی و حتیکوششهای حکومتگرانی چون ادریسیان و فاطمیان و فعالیتها و تلاشهای آنان برایانتشار این مذهب در اندلس،هربار بر اثر تبلیغات گسترده امویان و اقدامات{o(1)نسب ابن حمود محل گفتگو و اختلاف است.
از بررسی حوادث بعدی در زندگی ابن حناط میتوان نتیجه گرفت که وی نیز چونشماری از شاعران و نویسندگان این عصر باورهای درونی خود را از بیم حاکمان اموینهان میداشته و تا زمان ظهور حمودیان در قرطبه صبر پیشه کرده است."