خلاصه ماشینی:
"با اینکه اساسادین از ناحیه پروردگار متعال به عنوانیک پیام جهانی و به عنوان نورانیترینفهم و برترین یافت بر کل بشریت عرضهشده و اصولا از این حیث اولویت پذیر وتقید پذیر نیست و اولویت ملی رانمیپذیرد،به جهت رعایتاختصار متعرض موارد دیگر ازمقاله مذکور نمیشویم،فقط اشارهایداریم به یکی از فرزندان راستیننیاکان نویسنده یعنی ابومسلمخراسانی که اولا اگر نویسنده محترم رابه براهین نقلی پیشوایان دین اعتقاداست چرا از کلام صادق مصدق آلمحمد(ص)درباره جنبش ابو مسلمسخن به میان نیاوردهاند و ثانیا مگر جزاین است که ابومسلم با استقرارعباسیان فصل جدیدی در تاریخبیداد گری گشود؟بگذریم که جان و خاطر طالبانحقیقت از آوای روح افزا و دل انگیز«قولو الحق ولو علی انفسکم»بهرههادارند و به خوبی میدانند که آنچهاصیل و مقدس و ماندگار است،حقاست و حقیقت بدون قید زمانی ومکانی.
و اکنون پساز گذشت چند ماه از آن ایام این چندسطر را به ضمیمه دفتری که در اینخصوص قلمی شده به محضرتان تقدیممیکنم:در میان کتابهای محدث نوری بهکتابی بر میخوریم به نام«فصلالخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب»،ممکن است کسانی که کتاب را بدونتکلمه آن که به قلم خود نوری نوشتهشده مطالعه میکنند،درباره آن چنینقضاوت کنند که:«کشته از بس که زیاد است کفننتوان کرد!!»ولی کسانی که از نزدیک با افکارمحدث نوری آشنا بودهاند حرف دیگرگفته و سخن دیگری نوشتهاند،از بابنمونه شیخ آقا بزرگ تهرانی میگوید:«در اواخر عمر استاد از زبان خودششنیدم که گفت:من در نامگذاریکتاب اشتباه کردم،حق بود آن را«فصل الخطاب فی عدم تحریفالکتاب»مینامیدم،چرا که من در اینکتاب به اثبات رساندهام همین قرآنشریف که در جهان منتشر است،تمامسورهها و جملات و آیاتش وحی الهیاست و در آن هیچ گونه تبدیل یاتغییری رخ نداده است،چه از جهتزیاد شدن و چه از جهت نقصان."