چکیده:
بسترسازی برای گسترش تشیع و دفاع از حقوق شیعیان در طول تاریخ، برخی عالمان دینی را به سمت همکاری و تعامل با حاکمان جور سوق داده و آنان را از طرف برخی دیگر از عالمان، در معرض اتهام جاهطلبی و مشروعیتبخشی به سلاطین قرار داده است. مقالة حاضر با دفاع از گزینة همکاری، مبنای شرعی و آثار مثبت آن را تشریح کرده و سیرة علمای بزرگ شیعه را در اختیار طلاب غیر ایرانی علوم دینی در جهت نحوة تعامل با حاکمانشان قرار داده است.
خلاصه ماشینی:
"اما در خارج از مرزهای ایران اسلامی وضعیت به گونة دیگری است و این سؤال به طور جدی مطرح است که طلاب و عالمان دینی باید با حاکمان خود چگونه تعامل کنند و همکاری آنان با حاکمیتهایی که همسو با الگوی حکومتی اسلام نیستند، چه حکمی دارد وضعیت جاری برای طلاب غیر ایرانی در واقع همان وضعیتی است که پیش از انقلاب اسلامی در خود ایران نیز حاکم بود و در طول سالیان دراز سلاطین جور بر این کشور حکومت میکردند.
اما آیا در زمان غیبت امام معصوم هیچگونه تغییر و بازسازی در تئوری اسلامی نمیتوان انجام داد و اگر چنین باشد آیا این به معنای نادیده گرفتن حقایق و واقعیات زندگی اجتماعی و مصالح شیعیان نیست؟ به علاوه، در فرض عدم قبول بازسازی در تئوری اولیه، آیا میتوان جایگاه احکام ثانوی را در اسلام تبیین کرد؟ به اعتقاد نگارنده، با مطالعة آثار و دیدگاههای علمای قائل به همکاری با سلاطین، به این نکته دست مییابیم که رفتار و گفتار آنان در تعامل با حاکمان مبتنی بر مفاهیمی همچون «ضرورت»، «مصلحت»، «تقیه»، «امر به معروف و نهی از منکر»، «جلوگیری از ظلم ظالم»، «ضرورت وجود نظم در اجتماع» و آموزههایی از این دست بوده است."