چکیده:
مقاله حاضر، به بررسی مقایسه ای انقلاب اسلامی ایران و انقلاب 25 ژانویه مصر
می پردازد و مفروضه آن این است که بدون این بررسی، فهم و تبیین انقلاب مصر
ممکن نیست. پشتوانه نظری مقاله، نظریه فرایند انقلابی و همچنین، نظریه«فرصت
سیاسی»در چارچوب جامعه شناسی جنبش های اجتماعی است. کاربست این نظریه ها
نشان می دهد انقلاب اسلامی ایران فرصت سیاسی مناسبی برای جنبش انقلابی مصر
فراهم نمود تا در زمانی کوتاهتر و با صرف هزینه ای کمتر به پیروزی برسد، اما
درس گیری رژیم مبارک، ارتش مصر و ایالات متحده از انقلاب ایران موجب شده
است آنها در پی محدودکردن فرصت اسلام گرایان برای تسخیر کامل فضای سیاسی و
گذر از اسلام گرایی اجتماعی به اسلام گرایی سیاسی باشند.
خلاصه ماشینی:
کاربست اين نظريه ها نشان ميدهد انقلاب اسلامي ايران فرصت سياسي مناسبي براي جنبش انقلابي مصر فراهم نمود تا در زماني کوتاهتر و با صرف هزينه اي کمتر به پيروزي برسد، اما درس گيري رژيم مبارک، ارتش مصر و ايالات متحده از انقلاب ايران موجب شده است آنها در پي محدودکردن فرصت اسلام گرايان براي تسخير کامل فضاي سياسي و گذر از اسلامگرايي اجتماعي به اسلامگرايي سياسي باشند.
اين تجربه ، موجب شد ايالات متحده و ارتش مصر از همان آغاز به اين نتيجه برسند که با اعلام بي طرفي، اولا، براي ارتش مصر اين فرصت را فراهم کنند تا در قالب «شوراي نظامي مصر» مديريت دوره انتقالي را پس از سقوط مبارک تا برگزاري انتخابات جديد رياست جمهوري ، بر عهده گيرد و از اين طريق مانع هدايت جنبش انقلابي از سوي اسلامگرايان شود که مي تواند به تکرار پيامد انقلاب در ايران بيانجامد و در عين حال، با برگزاري انتخابات از سوي شوراي نظامي، آينده نظام سياسي مصر را حداقل در کوتاه و ميانمدت، در جهت منافع غرب و ارتش مصر شکل دهد و ثانيا، با حفظ ارتش ، مانع دست يازي نيروهاي انقلابي به امکانات و تسليحات آن و تشکيل ارتش جايگزين با صبغه اي انقلابي و کمتر محافظه کار شود.
بر اين اساس، نحوه شکل گيري و پيروزي انقلاب اسلامي ايران و پيامدهاي آن، از يک سو فرصت سياسي مناسبي براي جنبش انقلابي مصر فراهم آورد تا چنانکه گفتيم ، در زماني کوتاهتر و با هزينه کمتر شاهد سرنگوني مبارک باشد و در عين حال، موجب شود در اين مرحله ، فرصت سياسي اسلامگرايان، محدود ١٧٥ شده و رشته هاي پيوند غرب و ايالات متحده با فضاي سياسي مصر، از طريق شوراي نظامي مصر، حفظ شوند.