خلاصه ماشینی:
"انسان برای تفسیر وجودی حقیقت خویش به گونهای پیشآگاهانه به شهر ایمان گام مینهد و برای رسیدن به قلهء تعالی و سلوک به دامنههای آگاهی کوچ میکند؛و در این دیالکتیک قرار و بیقراری،سکون و حرکت،آگاهی و ناآگاهی و کفر و دین،حقیقت خویش را پدیدار میکند:حقیقتی سرشته از ایمان،حقیقتی مؤمنانه.
یکی از دلایل تکرار عبادت،همیمن است که حقیقت عبادت،باطن مؤمن را بیاراید و قلبش با روح عبادت متحد گردد و این همه در اثر طمأنینه و آرامش حاصل میشود.
سالک در این مرحله مثل کودکی است که هنوز زبان نگشوده است و مادر به سختی او را وادار میکند تا کلمهای بر زبان آورد،اما هنگامی که زبان گشود،همگان را از شیرینزبانی خود به وجد میآورد.
اگر عبادت با حضور قلب درآمیزد،در دل چراغی روشن میشود و در باطن نوری میافروزد که انسان را به عالم نور راه میبرد و از ناپاکیها و ناراستیها میرهاند."