چکیده:
عموم فلاسفه از دیرباز، حرکت در سه مقوله کم، کیف و این را پذیرفته اند. ابن سینا اثبات کرد که حرکت در مقوله وضع نیز ممکن است، اما به شدت با وقوع حرکت در جوهر و دیگر مقولات مخالف بود. صدرالمتالهین با طرح نظریه بدیع حرکت جوهری، جوهر را نیز از مقولاتی قرار داد که حرکت در آن ها رخ می دهد. اما او نیز همچون دیگر فلاسفه، حرکت در سایر مقولات را نپذیرفت، به ویژه در مقولاتی که افراد آن ها تدریجی الحصول است؛ چرا که حرکت در آن ها باعث به وجود آمدن پدیده «حرکت در حرکت» می شود که از دیدگاه همه فلاسفه، امری محال است. با وجود این، به اعتقاد علامه طباطبایی پذیرش حرکت جوهری، مستلزم پذیرش وقوع نوعی حرکت تبعی اما حقیقی در همه مقولات نه گانه عرضی است. لذا از دیدگاه ایشان حرکت در حرکت نه تنها محال نیست، بلکه تبیین چگونگی سرعت و کندی حرکات در پرتو پذیرش حرکت در حرکت ممکن است. این مقاله به تبیین زوایای نظریه ایشان و نقد و بررسی آن پرداخته است.
Motion in three categories: quantity، quality and place have long been accepted by all philosophers. Ibn Sina proved that the motion in category of position is possible but he strongly opposed of motion in substance and other categories. Giving the creative theory of movement in substance، Mulla Sadra placed the substance among the issues that motion occurs in them. But he، like other philosophers، did not accept motion in other categories، especially those categories that their individuals happen gradually. Because، occurrence of motion in them cause the phenomenon of “motion in motion" which is impossible in view of all philosophers. But in view of Allamah TabaTabaei، acceptance of substantial motion requires accepting a subordinate but real motion in all nine accidental categories. Therefore، in his idea، the motion in motion is not only possible، but also the explanation the speed and slow of the motions is possible in the light of motion in motion. This article has explained and criticized the aspects of his theory.
خلاصه ماشینی:
"لذا به اعتقاد علامه طباطبایی، حرکت در حرکت نه تنها محال نیست بلکه واقع و محقق است و حتی به دو نحوه متصور خواهد بود: نحوة اول به این صورت است که پس از اثبات یک نوع حرکت تبعی برای همة اعراض، این حرکت حتی برای مقولههای تدریجی که در مفهوم آنها حرکت اخذ شده (همو، 1376: 2/99) مانند فعل، انفعال و متی نیز ثابت است.
مقدمة سوم: به اعتقاد علامه، چون هر حرکتی اشتدادی است و از طرفی تشکیک در ماهیت محال است، متحرک در هر آن باید متلبس به یک نوع از مقوله باشد، به طوری که در آن قبل و بعد نوع دیگری از آن انتزاع شود؛ چرا که اگر در دو آن، یک نوع انتزاع شود، از دو حال خارج نیست و در هر دو حال به محذور برمیخوریم؛ زیرا یا شیء حرکت نکرده است که در این صورت باید ساکن باشد و لازمهاش خلف است چون «ما فرضته متحرکا یکون ساکنا» و یا اینکه حرکت کرده است و در عین حال در دو آن، یک نوع واحد از آن انتزاع میشود.
البته در مورد دوم از موارد وقوع حرکت در حرکت، یعنی حرکت در مقولات تدریجی، کندی معنا دارد، ولی نسبت به حرکت تبعی در آنها، نه حرکتی که مسافت واقع شده؛ چون این مقولات تدریجی هستند و افراد مختلفالنوع آنها نیز تدریجی و زمانبرند؛ مثلا گرم شدن آب تا دمای جوش صد درجه دارد که هر درجه فردی مختلفالنوع از گرم شدن محسوب میشود و طی شدن آن زمانبر است."