چکیده:
احراز یقین در دین اسلام، مطلوب است. با توجه به اهمیت موضوع امامت و اینکه تنها استدلال های برهانی یقین آورند، در این پژوهش سعی شده است تا به تطبیق شرایط برهان در دلیل «حفظ و نقل شرع» که منتج به وجوب نصب و اثبات عصمت است، پرداخته شود. مراد از این امر، اثبات ملازمات و مقدمات استدلال نیست، بلکه مطابقت شرایط منطقی برهان بر آن است. متکلمان اندیشمند در این مسئله بیشتر به قاعده عقلی لطف، و کمتر به قاعده حفظ و نقل شرع تمسک کرده اند. با توجه به اعتباری بودن لطف و وجوب آن بر خداوند، قاعده حفظ و نقل شرع اهمیت بیشتر می یابد؛ چرا که هم روایات بر آن تاکید دارند و هم با بهره گیری از میراث گران بهای منطق، شرایط برهان بر آن منطبق است
Gaining certainty is desirable in Islam. Given to the importance of the issue of Imamate، and that the demonstrative arguments only make certitude، in this study we have tried to adapt the conditions of the demonstrative argument on the reason of the “maintaining and quoting Sharia” that led to the necessity of determine the Imam and proving their innocence. It doesn’t mean to prove the concomitants and preparations of the reasoning; rather، it means to consist to it the logical conditions of the demonstration. Theologian thinkers have adhered to the rule of benevolence more than the rule of protecting and quoting the Sharia. Given to the conventionality of the benevolence and its incumbency upon God، the rule of maintaining and quoting the Sharia will become more important، for it has been expressed in the traditions and also can be consistent with the demonstration by using the rich heritage of the logic.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به اهمیت موضوع امامت و اینکه تنها استدلالهای برهانی یقینآورند، در این پژوهش سعی شده است تا به تطبیق شرایط برهان در دلیل «حفظ و نقل شرع» که منتج به وجوب نصب و اثبات عصمت است، پرداخته شود.
مجموع دو دسته ذاتی، ذاتیات باب برهان را در منطق تشکیل میدهند و مراد این است که در برهانها باید محمول مقدمه نسبت به موضوع آن ذاتی به یکی از دو معنای مذکور باشد (طوسی، 1376: 378؛ حلی، 1386: 208ـ 209؛ مظفر، 1388: 326ـ327) که هم شامل نوع و جنس و فصل میشود و هم شامل عرضی لازم؛ خواه از قبیل ماهیات باشد و خواه از قبیل مفاهیم انتزاعی، مانند امکان که مفهومی است غیر ماهوی ولی لازم.
این اختلاف که آیا عرض ذاتی باید مساوی باشد یا نباشد، در موضوع کنونی نقشی ندارد؛ زیرا اگر مانند قدما، تساوی را شرط بدانیم، حفظ و نقل شرع را که عرض ذاتی است، میتوان عرض ذاتی برای امام و پیامبر( دانست.
اگر حافظ و ناقل در دلیل را شامل نبی ندانیم که موضوع و محمول مساویاند و اگر آن را شامل پیامبر( هم بدانیم، شرط اولیت زایل نخواهد شد؛ زیرا در این فرض، حفظ و نقل شرع مانند جنس شامل دو نوع (پیامبر و امام) یا عرضی ذاتی شامل دو مصداق خواهد بود.
حاصل سخن آنکه در برهان حفظ و نقل شرع، شرایط برهان که در واقع بر اساس ضرورت ارتباط موضوع و محمول است، وجود دارد و لازم نیست مانند قاعدة لطف، امر اعتباری را با تصرف، به امر حقیقی تبدیل کرد."