خلاصه ماشینی:
"و این نه تنها موضوع مورد توجه مؤلفان گرجی بلکه بسیاری از اندیشمندان روسی آذری،ارمنی و اروپایی بوده است.
کنراد در ادامهء نظر خود میگوید:هر پژوهشگری اگر بخواهد موضوع فردوسی و رستاویلی را به طور شایسته بیاموزد و مهمتر اینکه کلید آشنایی را به منشأ«پلنگینه پوش»به دست آورد،باید به دو اثر ارزشمند مراجعه کند: 1-«رستاویلی و احیای خاور»(تفلیس،1974)، نوشتهء الف.
ایران شناس نامدار گرجستان پروفسور الکساندر گوهریه در مقالهء ارزشمند خود با نام«از تاریخ رابطههای ادبی گرجی و تاجیک»آورده است:روایت ارته وزد زنجیربند با اسطورهء[بیرون آمدن]اژدهاک از دست فریدون زولانه زده آمیزش مییابد.
جان سخن در این است که فردوسی زمانی به گرجستان آمد و در آنجا جایگاهی بلند یافت که مردم گرجی دورهء احیا را میگذراندند و در آثار ادیبان آن سرزمین نمایههای میهنپروری و انسان دوستی ریشه دوانده بود؛همان نمایههایی که تار و پود«شاهنامه»را تشکیل دادهاند و به مصداق اینکه گفتهاند:«کور چه میخواهد؟دو چشم بینا!».
کار به جایی رسید که ادیب مشهور داغستان رسول همزتف با اطمینان خاطر گفته: «فردوسی موضوع بیژن و منیژه را از ادبیات شفاهی خلق آواره گرفته است»!مترجمان گرجی نیز مانند مترجمهای آذربایجانی در پایان ترجمهء«شاهنامه»در ستایش فردوسی قلم فرسایی کردهاند.
گفتنی است که این کتابها در جمهوریهای دیگر نیز تأثیرگذار بودند و بخشهایی از آنها به زبان آذربایجانی و ارمنی ترجمه و چاپ شدند.
الکساندر گوهریه در مقدمهء کتاب میگوید که ترجمههای باستانی«شاهنامه»به زبان گرجی اکنون تنها اهمیت علمی و تاریخی دارند و بنا بر این ترجمهء دقیقتر و بدیعیتر ضروری است."