خلاصه ماشینی:
"اما حوادث بعدی نشان داد که هیچ بررسی و شناختی در میان نبوده و این درک و دریافت محصول وابستگی تام و تمام عالی جناب علی دشتی به استعمارگر پیر،یعنی انگلستان بود،و او از آغاز برای اجرای مأموریت به ایران آمده بود و در تمام عمر طولانی خود،در اجرای هر چه بهتر همین مأموریت،گام بر میداشت و شجاعتهای ظاهری که گهگاه در عرصه مطبوعات از خود نشان میداد،همگی به دستور مقامات انگلیسی،و به پشت گرمی حمایت همه جانبه آن دولت و مراعات عوامل و عناصر گوش به فرمان و وابسته به آن بوده است.
یکی از فرماسونرها و روتارینهای پرآوازه ایرانی به نام ابراهیم خواجه نوری در کتاب«بازیگران عصر طلایی» درباره علی دشتی مینویسد: «دلم میخواست ببینم این پهلوانی که قلم را مثل شمشیر در دست گرفته و بیپروا به قلب سپاه نویسندگان سیاسی آن دوره زده،چه جور آدمی است که آنقدر از خود مطمئن است...
(5) اما دشتی نه افکاری شبیه ژان ژاک رو سو داشت و نه مانند قهرمانان انقلاب کبیر فرانسه متهور و بیباک بود،او یک فرصتطلب تمام عیار بود که به مدد دبیر اعظم بهرامی رئیس دفتر سردار سپه،به صورت محرمانه با رضا خان ملاقات میکرد و هر چه را که دیکتاتور تصویب میکرد،مینوشت و هر کسی را که او میخواست،جلادانه از دم تیغ انتقاد خود میگذرانید.
اجرای دستورات در این نکته دیگر هیچ گونه تردیدی وجود ندارد که اگر علی دشتی در فاصله سالهای 1300 تا 1320 شمسی مطالبی مینویسد و انتشار میدهد،این مقالات با اشاره و تصویب محافل استعماری و در جهت ارائه رهنمود به رضا خان است."