خلاصه ماشینی:
"این فلسفه که رسما از قرن یازدهم تا چهاردهم رواج داشت -گرچه قبل و پس از آن هم افراد بسیاری در روش و بینش اسکولاستیکی بودهاند-(31)در پی چند عامل از جمله بروز جنگهای صلیبی و ارتباط ملل اروپایی با ملتهای شرق و آشنایی با فرهنگ شرقی که موجی از شک و بدعت را پدید آورد،همچنین مخالفت روز افزون با مسألهء تثلیث-که از مهمترین اصول اعتقادی کلیسا بود-و انشعاب و افتراق در مسیحیت به دلیل تأویل و تفسیرهای متعدد از این اصل،همچنین اعتقاد به ارتباط انسان با خدا از طریق شعایر هفتگانه(32)و بدون دخالت کلیسا(که این مطلب فلسفهء وجودی کلیسا را زیر سؤال میبرد در حالی که باید توجه داشت که دو عامل ایمان و اعمال حسنه لازم و ملزوم (به تصویر صفحه مراجعه شود) یکدیگرند و کلیسا اعمال حسنه را تحت قاعده و نظم میکشد تا ایمان خود به خود در فرد به وجود آید)(33) و عواملی از این قبیل سبب شد تا اربابان کلیسا برای مقابله با امواج مخالف،با به خدمت گرفتن منطق ارسطویی(34)جهت توجیه عقاید کلیسایی فلسفه مدرسی را ایجاد نمایند و بدین وسیله هم به سازماندهی آراء مسیح بپردازند و هم به طریق استدلال عقلی به دفاع از مسیحیت توفیق یابند."