چکیده:
نظریة جامعهشناسی ادبی، به دلیل پیشینة سنتی توجه به تأثیر و تأثر متقابل ادبیات و جامعه، در ایران، نسبت به سایر انواع نظریههای ادبی از اقبال ویژهای بهرهمند شده است و در بررسی745 متون ادبی فارسی، بهویژه رمان، پژوهشهای ادبی بسیاری با این رویکرد انجام شده است.خاستگاه فلسفی این نظریه و دیدگاههای نظریهپردازان این مکتب، که اغلب متأثر از فصلنامه پژوهشهایادبی سال9، شماره65 و 75،تابستان و پاییز5955 نظریههای مارکسیستی است، در بسیاری موارد با متون ادبی فارسی چندان همخوانی ندارد و چون برگرفته از جامعهای دیگر با افکار، اندیشهها و تحوالت دیگری است، اغلب نمیتواند رابطهای وثیق میان تأثیر و تأثر متقابل متون ادبی با مسائل اجتماعی در ایران برقرار سازد. در این مقاله با تشریح خاستگاه فلسفی و اجتماعی این نظریه، کاربرد آن در پژوهشهای ادبی آسیبشناسی میشود. محورهای این مطالعة آسیبشناختی عبارتاند از: تفاوت ماهوی شکلگیری رمان در غرب با رمان فارسی؛ ناهماهنگی اصول فکری این نظریه با اصول فکری و فرهنگی جامعة ایران؛ فقدان تعریفهای دقیق و مشخص از اصطالحات این نظریه؛ مطابق نبودن برخی از مباحث اصلی این نظریه با متون ادبی، که در نهایت، سبب خلط دو بحث متفاوت، یعنی اجتماعیات در ادبیات، و نظریة جامعهشناسی ادبی شده است. پیامدهای این وضعیت، تنزل پژوهشهای جامعهشناختی ادبی به یافتن نمونههای اجتماعی در متون ادبی، بدون در نظر گرفتن مبانی این نظریه است.
خلاصه ماشینی:
خاستگاه فلسفی این نظریه و دیدگاههای نظریهپردازان این مکتب، که اغلب متأثر از فصلنامه پژوهشهایادبی سال9، شماره65 و 75،تابستان و پاییز5955 نظریههای مارکسیستی است، در بسیاری موارد با متون ادبی فارسی چندان همخوانی ندارد و چون برگرفته از جامعهای دیگر با افکار، اندیشهها و تحوالت دیگری است، اغلب نمیتواند رابطهای وثیق میان تأثیر و تأثر متقابل متون ادبی با مسائل اجتماعی در ایران برقرار سازد.
با در نظر گرفتن این پیشینه، میتوان گفت نقد جامعهشناختی ادبی، به دلیل پیشینة سنتی آن و توجه همیشگی به تأثیر و تأثر متقابل ادبیات و جامعه در ایران، شرایط ویژه ای در میان سایر انواع نقد دارد و به همین دلیل نیز در بررسی متون ادبی فارسی بیش از سایر انواع نقد، مورد اقبال و پذیرش جامعة علمی و دانشگاهی قرار گرفته است.
آنچه در اساس، جامعهشناسی ادبیات به گستردهترین معنا را از همة دیگر شکلهای نقد ادبی جدا میکند، این حکم نظری است که در آفرینش هنری، یک فرد به تنهایی مورد نظر نیست، بلکه اثر بیان نوعی آگاهی جمعی است که هنرمند با شدتی بیش از اکثر افراد در تدوین آن شرکت میورزد (گلدمن، 7739: 54).
خلط مبحث میان اجتماعیات در ادبیات و نظریة جامعهشناسی رمان فصلنامه پژوهشهایادبی سال9، شماره65 و 75،تابستان و پاییز5955 مسائل و کاستیهای ذکرشده سبب شده است که نظریة جامعهشناختی رمان عمالً از 965 مبانی اصلی آن تهی شود و نقد بر مبنای این نظریه، به شکل نقد سنتی اجتماعیات در 965 ادبیات درآید.
کاربرد این نظریه در رمان فارسی باید با دیدگاهی تطبیقی و با در نظر گرفتن تمامی جنبههای اجتماعی و بازتاب آن در فصلنامه پژوهشهایادبی سال9، شماره65 و 75،تابستان و پاییز5955 رمان فارسی باشد.