خلاصه ماشینی:
به نظر شما دلیل اینکه در ایران نهادهای دولتی و خصوصی تا این حد انحصاری عمل میکنند چیست؟ تا آنجایی که میدانم در اغلب کشورها این نهادها هستند که نقش متولی را ایفا میکنند و امکان معرفی فعالان و مروجان عرصة کتاب کودک را برعهده دارند و مسؤول شناساندن آثار نخبگان هنری به جشنوارهها و جوایز معتبری چون هانسکریستین آندرسن، آسترید لیندگرن، براتیسلاوا، ...
برای من همواره این سؤال مطرح بوده که چرا از میان تصویرگران نسل قبل و بعد از انقلاب، با وجود نامها و آثار متعدد ـ که برخی از آنها شاخص هم هستند و از کیفیت قابل قبولی برخوردارند ـ در همة این سالها جز دوتصویرگر از سوی همان نهادها برای جایزه آندرسن معرفی نشدهاند و فقط در ۲۰۰۲ مرحومه نسرین خسروی را یکبار برای همیشه و بعد ـ با یکدهه فاصله ـ در ۲۰۱۲، آن هم با کمال تعجب و البته خوشبختانه، آقای بنیاسدی را برگزیدند، که ایشان اکنون نامزد شورای کتاب برای جایزه آسترید لیندگرن سال بعد هم هستند.
نصر: آقای مثقالی، جالب است بدانید کتابی برای نوجوان نوشتهام راجع به تاریخ هنر ـ خوب یا بد نمیدانم ـ این اولینکتابی است که درباره تاریخ هنر برای گروه سنی نوجوانان در ایران نوشته شده و از آنجایی که شورای کتاب برای هرچیزی که مربوط به کودکان و نوجوانان باشد، نظر میدهد ـ معمولا هم غلط؛ چون با افرادی مشورت میکنند که زیاد مطلع نیستند ـ اکنون که دوسال از چاپ آن گذشته، هیچچیز راجع به آن نگفتهاند و حتی یکصفحه دربارهاش ننوشتهاند تا مثلا بگویند این کتاب مناسب نوجوانان نیست و اصلا نباید آن را بخوانند!