خلاصه ماشینی:
"حجت الاسلام حسینیان:با تفسیری که شما از تاریخ شفاهی ارائه کردید وآن را به حوزه تاریخنویسی اسلام نسبت دادید،این پرسش مطرح میشود که:آیامجموعههای مدون تاریخ اسلام،چه آثار روایی مانند«تاریخ طبری»و چه تاریخگزارشی مثل«تاریخ مسعودی»،که در آن آراء خود را در باب وقایع و افراد آوردهاست،و چه تواریخی که ممزوجی از این دو روش است،مثل«مخزنخوارزمی»،از نظر شما تاریخ شواهی است؟و آیا میان آنها تفاوتی قائل نیستید؟ حجت الاسلام معادیخواه:اگر منابع معتبر تاریخ اسلامی را طبقهبندی کنیم،به نظر میآید منابع دست اول،جزء تواریخ شفاهیاند.
به نظر شما آیا در آینده چنین آثاری نیز برای روشن شدن تاریخ انقلاباسلامی مفید خواهند بود؟ حجت الاسلام معادیخواه:متأسفانه ما هم در این آشفته بازار نقل خاطرات کهدر خارج از کشور ایجاد شده،گرفتار هستیم.
مثال دیگری میزنم:شاهسعی میکند در بخشی از کتاب«پاسخ به تاریخ»این دروغ را به مخاطب القا کند که تاریخ شفاهی انقلاب اسلامیگفتوگو با حجت الاسلام عبد المجید معادیخواهانقلاب اسلامی بهمن 57،که از پس فراز و نشیبهای بسیار،اینک به بیست و ششمین بهار عمر خود پا مینهد،اگرچه هنوز،به دلیلبرخی ایهامها و ابهامهای تاریخی،به تمامی،به عنوان متنی برای پژوهش تاریخی مطرح نیست،اما بیگمان،دست کم،اصل تحقق وپیروزی آن به«تاریخ»بدل شده است.
به نظر میرسد که جامعۀ علمی ما هنوز به اهمیت تاریخ شفاهی پی نبرده و یاجایگاهی برای آن قائل نیست؛بنابراین اول باید اهمیت و جایگاه تاریخ شفاهیرا طرح کرد و بحث شود که آیا واقعا تاریخ شفاهی میتواند به عنوان منبع اصلیدر تاریخنگاری انقلاب اسلامی عرض اندام کند؟پس از این باید در جامعۀ علمیاین انگیزه را به وجود آورد که اگر این علم اهمیت دارد،باید علوم پیرامونش را همتدوین کرد."