خلاصه ماشینی:
دکتر دینانی:این اولین بار است که بعد از حدود هشت صد تا نهصدسال پس از زمان سهروردی(از قرن ششم تا به اکنون)به سهروردی در دنیاو در مملکت خودش توجه شده است.
سهروردی بیش و پیش از این که یک فیلسوفبزرگ باشد(چه کسی فلسفهاش را بپسندد؛چونفلسفه که مقدس نیست،که اگر فلسفه مقدس شود،دیگرفلسفه نیست.
این یکی از اشتباهات ما است که میخواهیم فلسفه را وبه زور مقدس کنیم)و صرف نظر از این که افکارش چهاندازه نقدپذیر و منشأ اثر باشد،مظهر تاریخ و هویتفرهنگی ماست.
این اعتقاد به تأویل نصوص دینی،محدود به عصرساسانی نبود در اثر انتقال فرهنگ ایرانی به عالم اسلام پدید آمده است.
ماجرای«دو قرن سکوت»،کهتوسط مرحوم دکتر زرینکوب مطرح شد،که البته درست هم هست،از آنجهت است که در این دوران شعر و نثر نداریم ولی در انتقال فرهنگ پویابودهایم؛همان فرهنگی که در اسلام جذب شد.
حال شما اگر به(به تصویر صفحه مراجعه شود)دکتر دادبه:سهروردی به نظر منیعنی بازگشت به خویشتن ایرانی.
اگر لوزام و مفاهیم این استخراج بکنیم میبینیم کهکفر محض است؛یعنی ارسطو را-العیاذ باالله-از انبیا هم بالاتر بردهدکتر دینانی:سهروردی بیش و پیشاز این که یک فیلسوف بزرگ باشد و صرف نظر از این که افکارش چه اندازهنقدپذیر و منشأ اثر باشد، مظهر تاریخ و هویت فرهنگی ماست.
بالذات غربی بودن یعنی این کهدر هیچ کجای دنیا به غیر از آتن فلسفه نبوده است و مردم دنیا چیزینمیفهمیدند.
ایرانیها،چینیها ومصریها فلسفه داشتند و البته حقیقت این است که مهمترین مهد فلسفهایران بود و شواهد زیادی داریم که غربیها آنها را پنهان میکنند.
اگر اسلام ایرانی را قبول کنیم،یکی از مظاهرکاملش شخص سهروردی است.