چکیده:
جمشید شخصیتی اسطوره ای است که به دلیل ارتکاب به گناهی که ماهیت آن دقیقا مشخص نیست در بیشتر روایات ایرانی، قدرت، پادشاهی، فره و جاودانگی خویش را از دست می دهد، در جهان سرگردان و سرانجام بوسیله ضحاک دیو کشته می شود. در منابع آمده است که فرمانروایی جم عموما دورانی به شمار می رفته که درآن سعادتی مطلق عاری از آمیختگی حکمفرما بوده است، اما این شکوه و قدرت جاوید بر اثر ارتکاب به گناه ناگهان از بین می رود و چهره درخشان جمشید که به عنوان یکی از بهترین پادشاهان اساطیری قلمداد شده بود، تاریک می گردد و دوران طلایی فرمانروایی اش به پایان می رسد. روایات به جا مانده از سرانجام او و علت هبوطش تصویرهای بسیار متفاوتی از او ارائه می دهد. در یک روایت او و خاندانش یزدان پرست معرفی می شوند و در روایتهای دیگر پادشاهی کامجو و نافرمان؛ که گناه او دو گونه است: یکی خوردن و خوراندن گوشت و دیگری ادعای خدایی و سرکشی از بندگی اورمزد. در این مقاله سعی شده است تا گوشه های تاریک سرانجام این پادشاه آرمانی کهن بازسازی شود و روایتها در منابع گوناگون با یکدیگر مقایسه و بررسی شود و ریشه این تفاوتها به دست بیاید. همچنین این مساله که آیا حقیقتا جمشید مرتکب گناه شده است نیز به چالش کشیده شود و با کنار هم گذاشتن روایات منابع و نظرات گوناگون به بررسی آن پرداخته می شود.
خلاصه ماشینی:
"فردوسی در شاهنامه بیان کرده است که جمشید پادشاه ، رئـیس دینـی و موبـد بوده است ، با چهره ای درخشان که خـدمات زیـادی بـه آفریـدگان اورمـزد کـرده اسـت ؛ ولـی دوران پادشـاهی شکوهمند و طلایی او این گونه به پایان می رسد که او به خود مغرور می شود، از راه یزدان سر می پیچد و ادعـای خدایی می کند و در نتیجه فره از او می گریزد و سپاه ایـران از او روی برمـی گرداننـد و «ضـحاک تـازی » را شـاه ایران زمین می خوانند.
(شـاهنامه فردوسـی ، بـه نقـل از کریستن سن ١٣٨٥: ٤١٨؛ مجمل التواریخ ١٣١٨: ٣٩) تنها در منظومه کوش نامه این روایت به این صورت آمده است کـه جمشید تا پایان دوران پادشاهی اش یزدان پرست بوده و مرتکب هیچ گناهی نشده اسـت ولـی در پایـان عمـرش ، بی مهری سپهر گردان عامل بخت برگشتگی او می شود و در نتیجه جهان در فرمان ضـحاک دیـو و دیگـر دیـوان قرار می گیرد وپس از آن نشان یزدان پرستان از جهان گسسته می شود.
(دادستان دینیگ ، فصل ٣٩، بند ١٨، صد در بندهش ، روایت پهلوی و مجمل التـواریخ ) در واقع در این روایات تلاش می شود گناه جم با سرانجامی نیکوتر که بخشش اورمزد اسـت ، پایـان پـذیرد؛ امـا مسأله اصلی همچنان باقی می ماند و آن اینکه دلیل این همه گوناگونی در مورد دلیـل سـقوط جمشـید و ماهیـت گناه او چیست ؟ بررسی های متفاوتی صورت گرفته است مبنی بر اینکه احتمالا سقوط جم افسـانه ای اسـت مربـوط بـه دوران متأخرتر که شاید تحت تأثیر تفکرات سامی گسترش یافته باشد و اینکه جم با ادعـای بیهـوده همسـانی بـا خـدا باعث هبوط خود شده باشد، توجیهی است که به دوره بعدتر برمی گردد."