خلاصه ماشینی:
"برای مثال ممکن است که تفاوت در اندازههای بدنی در ادوار پیش از تاریخ به آب و هوا مرتبط بوده باشد،زیرا جثهء کوچکتر در نواحی قطبی غالب است،و چنین هیکلی میتواند بهتر از گونههای لاغر و بلند-که در آب و هوای گرم و معتقدان به نظریهء سازگاری فرهنگ را مجموعههایی از مختصهها که تصادفا در تاریخ پیدا شده یا تحول یافته ندانستند؛برعکس، قائلان به این نظریه فرهنگ را منتجهء توازی نیروهایی گرفتند که هویتشان قابل تعیین است و آثارشان را میشود ارزیابی کرد.
پاتلچ بخشی از یک سیستم بزرگتر اجتماعی-اقتصادی است که به کل شبکهء اجتماعی (که مشتمل بر تعدادی جماعت)امکا میدهد تا سطح بالایی از تولید مواد غذایی را حفظ کند و مصرف غذایشان را در جماعتها نظریه سازگاری،تمامی جنبههای فرهنگ را با انطباق جامعه با محیط زیستش توضیح میدهد و این سازگاری را در سه مقوله طبقه بندی میکند: سازگاری به کمک ابزار فنی،به کمک سازمان اجتماعی،و به کمک جایگیری در ضمیر متعادل سازند.
برای مثال در جوامع کوچگر مانند اسکیمو، تولچی(26)(که در جنوب آرژانتین زندگی میکنند و اصلیت سرخپوستی دارند)ولنگوا(27) اگر فرهنگ یک سیستم ایجاد شده برای سازگاری باشد،ممکن است مانند وضع جسمانی بعضی گونههای حیوانی،در شرایط زیستی معین بیش از اندازه انطباق بیابد و خاص آن شرایط بشود.
تحولات اجتماعی و فرهنگی ضد بقا چطور با اصل سازگاری برای بقا قابل توجیهاند؟ نکتهء بسیار اینکه بسیاری از مختصههای روانی و ساختماتن جسمانی آدمی از ادوار بسیار دور د گذشته حفظ شده و تحول نیافته است،در حالی که میبایست با تغییر شرایط زیستی انسان آنها همه مشمول تکامل میشوند."