خلاصه ماشینی:
عالمان مسيحي و يهودي، که پيش از آن با ميراثهاي فوق الذکر به درجات مختلف مواجه شده بودند، نقش حياتي ميانجي را به عنوان «مترجم» ايفا کردند، خصوصاً از آن رو که آنان از اين نيز آگاه بودند که گرايشهاي اخلاقي مسلمانان را، همچون گرايشهاي اخلاقي خود ايشان، مفاهيم توحيدي عام مبتني بر تکليف و وحي الهي شکل داده است.
از آنجا که در اسلام نهادن تمايز روشني ميان دين، جامعه، و فرهنگ دشوار است، مناسب به نظر ميرسد که در بحث از اخلاق اسلامي، بگذاريم همة گرايشهاي مختلف فقهي، کلامي، فلسفي، و عرفاني نقش منبعي براي آشکار کردن مفروضات و الزامات اخلاقي را ايفا کنند، تا بتوانيم هم پيشرفت و هم پيوستگي را در سراسر طيف تفکر و تمدن اسلامي درک کنيم.
جورج مقدسي در جمعبندي ديدگاه سنتگرا بر اين نکته پافشاري کرده است که شالودة نهايي براي تکليف اخلاقي از منظر سنتگرايي دادههاي متون بنيادي اسلام (قرآن و سنت) بود، که در قالب اوامر و نواهي خدا شرح و بسط داده شده و اعمال شده بودند؛ و اوامر و نواهي مزبور با نام شريعت شناخته شده، و توسط مکاتب فقهي اسلامي مربوطه تدوين شده بودند.
گفتمان عمومي ادب که در زبان و دغدغههاي فلسفي و اخلاقي پايه داشت، نمايانگر بخش مهمي از ميراث جهاني اخلاق در اسلام است و تلاش براي وفق دادن ارزشهاي برگرفته از دين و متون ديني با بنيان اخلاقياي مبتني بر تفکر و اخلاقيات را بازمينماياند.
ز) اخلاق اسلامي در جهان معاصر عمل به ميراثهاي اخلاقي گوناگون در اسلام و نفوذ آنها در درجات مختلف ميان مسلمانان در جهان معاصر ادامه يافته است.
; Reason and Tradition in Islamic Ethics (Cambridge: Cambridge University Press, 1985).