خلاصه ماشینی:
"در همین جا در توضیح بیت زیر چنین مینویسند: «اشارههای حافظ به«صوفی»نیز همانند اشارههای او به«زاهد»است،و صوفی و زاهد یکی هستند؛ مهمتر آنکه نویسندهء محترم بیتی را نقل میکنند که گویا بیان کنندهء نظر اساسی نویسنده در مورد تقابل صومعه و خانقاه و مسجد با خرابات و دیر مغان و میخانه است:(15) صوفی صومعهء عالم قدسم لیکن حالیا دیر مغان است حوالتگاهم از کجای این بیت،تقابل صومعه و مسجد با دیر مغان برمیآید؟این بیت از معدود بیتهای حافظ است که معنای صوفی با بار مثبت به کار رفته و دلیل اینکه صوفیهء همان زهد مطرود حافظ نیست، همانا«عالم قد»میباشد که عبارت از عالم مجردات و روحانیان اعم از فرشتگان و دیگر ساکنین ملأ اعلی است،«قدوس که از اسماء الحسنی است و در قرآن مجید هم وارد است (حشر،23-جمعه،1)از همین ریشهء(قدس)به معنی طهارت و برکت»میباشد.
کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست این قدر هست که بانگ جرسی میآید عکس روی تو چو بر آینهء جام افتاد عارف از خندهء می در طمع خام افتاد البته در مواردی هم حافظ ناباوری خود را به تمام مکاتب نشان میدهد،مانند: چو هر خبر که شنیدم رهی به حیرت داشت ازین سپس من و مستی و وضع بیخبری حتی به نظر میرسد در بیتی به مفهوم عرفانی «امانت عشق»را نیز که از دید عرفا منظور خلقت انسان است باور ندارد عیان نشد که چرا آمدم کجا بودم دریغ و درد که غافل ز حال خویشتنم و یا: وجود ما معمائیست حافظ که تحقیقش فسون است و فسانه حقیقت این است که دربارهء مشرب عرفانی و یا فلسفی و جهان بینی حافظ تا حال کمتر کار جدی صورت گرفته،در مورد«هستی شناسی حافظ» کمترین توقع از نویسندهای که تمام حافظ شناسان را سطحی نگر و بدور از شناخت حافظ میداند، این بود که لااقل تعیین کند حافظ طرفدار ابن عربی یا حلاج است و یا در مسألهء خلقت،طرفدار کدامیک از نظریات سه گانهء خلق،تکوین و صدور است."