چکیده:
طرح مسئله: پژوهش حاضر، با هدف بررسی جامعه شناختی رابطه حمایت اجتماعی با سلامت روان و نیز شناسایی ارتباط بین جنسیت، طبقه اجتماعی، و دین داری با میزان حمایت اجتماعی به انجام رسیده است.
روش: روش تحقیق، پیمایش و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه خود اجرا بوده است. با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب، از بین تمامی دانشجویان دانشگاه مازندران درمقطع کارشناسی، تعداد 400 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به منظور سنجش سلامت روان و حمایت اجتماعی، به ترتیب از آزمون های SCL-25 و زیمت استفاده گردیده است.
یافته ها: بر اساس نتایج تحقیق، سلامت روان دانشجویان پسر بهتر از دختران بوده و رابطه مستقیم و معناداری بین میزان حمایت اجتماعی و سلامت روان مشاهده شده است. این در حالی است که بین سلامت روان با میزان دین داری و طبقه اجتماعی رابطه معنا داری مشاهده نشده است. علاوه بر این، دانشجویان دختر، دانشجویان متعلق به طبقات اجتماعی بالاتر، و دانشجویان دین دارتر، حمایت اجتماعی بالاتری را ادراک و گزارش کرده بودند. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که حمایت اجتماعی و جنسیت اثرات مستقیمی بر سلامت روان داشته اند، در حالی که طبقه اجتماعی و دین داری از طریق افزایش میزان حمایت اجتماعی ادراک شده، اثرات غیر مستقیمی بر سلامت روان دانشجویان گذاشته اند.
نتایج: ضروری است تا سیاست گذاران حوزه سلامت روان، با تمرکز بر شیوه های ارتقاء حمایت اجتماعی و باورهای دینی، توجه ویژه ای به بهداشت روان در بین زنان و افراد طبقات پایین تر اجتماعی نمایند.
خلاصه ماشینی:
"در واقع سئوالاتی که تحقیق حاضر در پی پاسخگویی به آن خواهد بود این است که توزیع سلامت روان در بین دانشجویان دانشگاه مازندران چگونه است؟میانگین حمایت اجتماعی ادراک شده توسط دانشجویان،به چه میزان با توزیع میانگین سلامت روان در بین آنان همخوانی و همبستگی دارد؟و چه ارتباطی بین جنسیت،طبقه اجتماعی،و میزان دینداری دانشجویان (به عنوان منابع کسب حمایت اجتماعی)با میزان حمایت اجتماعی ادراک شده توسط آنان، وجود دارد؟ چارچوب نظری چهار سبک اندیشۀ جامعه شناختی راجع به اختلال روانی مطرح میشود که هرکدام از آنها واکنشی در مقابل مدل فردگرایانه سلامتی و بیماری روانیاند که توسط روانشناسان و دانشمندان علوم رفتاری به کار گرفته میشوند.
در مجموع،مهمترین نتیجۀ پژوهش حاضر،تأیید رابطۀ بین میزان حمایت اجتماعی ادراک شده توسط دانشجویان و سلامت روان آنها بوده است که مطابق با پیشینۀ پژوهشی و نیز مبانی نظری طرح شده راجع به حمایت اجتماعی و ارتباط آن با سلامت روان میباشد.
به عبارت واضعتر،همانگونه که انتظار میرفت یافتههای تحقیق نشان داد که سلامت روانی دانشجویان با افزایش ادراک و تصور آنان از میزان حمایت اجتماعی دریافتی از سوی خانواده،دوستان و دیگران مهم(اشخاص خاص)،وضعیت مطلوبتری پیدا میکند و با کاهش منابع حمایتی،سلامت روان آنها به خطر میافتد.
این یافته،مطابق با نتایج پژوهشهای انجام شده در این زمینه از جمله؛آزاد(1380)،بخشانی و همکاران (1382)،بخشیپور و همکاران(1384)،اوکونرا(2003)و لاندمن پیترز و همکاران (2005)میباشد که حاکی از آن بودند که حمایت اجتماعی ادراک و یا دریافت شده، میتواند موجب بهبود سلامت روان شود،یکی از نتایج قابل توجه تحقیق،دریافت مقادیر بالاتری از حمایت اجتماعی از سوی اعضای خانواده در مقایسه با دوستان و دیگران است."