چکیده:
طرح مسئله: تقابل کنش و ساختار یکی از موضوعات اساسی در تمامی پارادایم های جامعه شناختی است و پدیده فقر و عوامل ایجاد کننده فردی و یا اجتماعی آن نیز همیشه مورد توجه جامعه شناسان بوده است. این مقاله سعی دارد با دیدگاهی تلفیقی به بررسی رابطه میان کنش فردی و عوامل ساختاری با وضعیت اقتصادی افراد بپردازد.
روش: این تحقیق از نوع پیمایشی است که با استفاده از ابزار پرسش نامه در یک نمونه 191 نفری در دو منطقه ثروتمند نشین و فقیر نشین شهر اصفهان انجام شده است.
یافته ها: یافته ها نشان می دهد که بین ویژگی های فردی و وضعیت اقتصادی افراد همبستگی آماری وجود دارد و ویژگی های فردی 13 درصد واریانس وضعیت اقتصادی افراد را تبیین می کنند.
نتایج: سایر متغیرهای خارج از این تحقیق، ساختارها و خصوصا برنامه های تعدیل اقتصادی و تورم عامل اصلی تعیین کننده وضعیت اقتصادی افراد در ایران هستند.
خلاصه ماشینی:
"در این تحقیق سعی شده است ویژگیهای شخصیتی که مربوط به عاملان انسانی میشود را براساس ویژگیهای کنش ابزاری و سنتی بسنجیم چرا که معتقدیم بین نوع عاملیت،نوع کنش و پیامدهای آن ارتباط تنگاتنگی وجود دارد و میتوان براساس ویژگیهای شخصیتی عاملان و ساختار اجتماعی پدیدۀ فقر را مورد بررسی قرار داد.
با انجام این کار تحقیقی از یک سو به دنبال یافتن این مطلب بودهایم که آیا این عناصر کنشی بر روی فقر(وضعیت اقتصادی)افراد مؤثر هستند یا خیر؟و از سوی دیگر با مقایسۀ دو منطقۀ متمایز اقتصادی به صورت تجربی آیا تفاوت معنیداری بین این دو منطقه به لحاظ عناصر مذکور وجود دارد و یا خیر؟ در مجموع مدل تئوریکی این تحقیق به صورت زیر میباشد: (به تصویر صفحه مراجعه شود) برای سنجشپذیر کردن متغیر کیفی عاملیت انسانی آن را به شاخصهای متعددی تبدیل کردهایم.
جدای از فرهنگ ایرانی براساس نوشتههای موجود با بررسی تأثیر برنامههای کلان اقتصادی و بالأخص سیاستهای تعدیل ساختاری به عنوان یکی دیگر از عوامل ساختاری مؤثر بر وضعیت مردم میبینیم که تمامی صاحبنظران بر این امر اتفاقنظر دارند که اجرای چنین سیاستهایی با امواج تورمی بسیار بالا همراه است و جدای از سایر تأثیرات این برنامهها،همین امواج تورمی میتواند میزان فقر را در جامعه بسیار افزایش دهد چرا که با بروز کمترین تورم در جامعه بسیاری از افراد که تاکنون روی خط فقر قرار داشتند به ناگاه خود را در زیر خط فقر مییابند."