چکیده:
طرح مسئله: هدف از تحقیق حاضر مقایسه سبک های هویت، خودکارآمدپنداری (فردی و جمعی)، بهداشت روانی و موفقیت تحصیلی به صورت مقایسه ای در دانش آموزان پسر دبیرستانی ایرانی و افغانی ساکن قم بود.
روش: جامعه مورد مطالعه شامل دانش آموزان پسر دبیرستانی شهر قم در سال تحصیلی 87-1386بود که 16813 نفر بودند. نمونه مورد مطالعه شامل 231 دانش آموز پسر ایرانی و 132 دانش آموز پسر افغانی بود که با استفاده از نمونه گیری چند مرحله ای مورد مطالعه قرار گرفت. ابزار پژوهش آزمون سبک های هویت برزونسکی(تجدید نظر شده توسط وایت و همکاران در سال 1989)، پرسش نامه خودکارآمدپنداری فردی بندورا(1997) و پرسش نامه خودکارآمدپنداری جمعی کیم و پارک(1999) بود. داده ها با آزمونهای همبستگی پیرسون، z فیشر و تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شد.
یافته ها: نتایج در سطح 99/. اطمینان نشان داد که رابطه بین سبک هویت اطلاعاتی و سبک هویت هنجاری با خودکارآمدپنداری فردی و جمعی و نیز رابطه دو متغیر اخیر در دو گروه مستقیم و معنادار بود. از طرفی بین سبک هویت سردرگم و تعهد هویت در سطح 95/. اطمینان رابطه منفی و معنادار بود. میزان همبستگی بین سبک هویت اطلاعاتی با خودکارآمدپنداری جمعی و سبک هویت هنجاری با خودکارآمدپنداری فردی و جمعی در دانش آموزان افغانی قوی تر از دانش آموزان ایرانی بود. بین سبک های هویت و خودکارآمدپنداری فردی و جمعی در دوگروه تفاوت معناداری به دست نیامد. در متغیرهای بهداشت روانی و موفقیت تحصیلی تفاوت معنادار بود که دانش آموزان پسر دبیرستانی افغانی در دو متغیر ذکر شده وضعیت بهتری داشتند.
نتایج: نتایج نشان می دهد که در سبک های هویت و خودکارآمدپنداری تفاوت بین دانش آموزان پسر دبیرستانی ایرانی و افغانی نیست اما در متغیر های بهداشت روانی و موفقیت تحصیلی دانش آموزان پسر دبیرستانی افغانی وضعیت بهتری داشتند.
خلاصه ماشینی:
"باتوجه به مطالب مطرح شده سئوال اساسی تحقیق به این صورت است که آیا در سبکهای هویت،خودکارآمد پنداری فردی،خودکارآمد پنداری جمعی،بهداشت روانی و موفقیت تحصیلی بین دانشآموزان پسردبیرستانی ایرانی و دانشآموزان پسردبیرستانی افغانی ساکن قم تفاوت معناداری وجود دارد؟ چارچوب نظری سبکهای هویت برزونسکی و کاک با بررسی زیربنای شناختی-اجتماعی وضعیت سبکهای هویت1،سه سبک اطلاعاتی2،هنجاری3و سردرگم-اجتنابی4را فرض نمود این سبکها در واقع شیوههای شناختی-اجتماعی برای پردازش اطلاعات مرتبط با خود هستند (Berzonesky & Kulk,2000) .
(به تصویر صفحه مراجعه شود) چنانچه در جدول 3 دیده میشود در بین دانشآموزان افغانی بالاترین میزان همبستگی بین دو سبک اطلاعاتی و هنجاری است که هر دو از سبکهای موفق به حساب میآیند همانطور که ملاحظه میشود این دو سبک هویت با خودکارآمدپنداری فردی و خودکارآمدپنداری جمعی در سطح کمتر از 0/01 رابطۀ مستقیم معنادار دارد.
,2002) ،سیلورا و آلبک عواملی چون حمایت خانوادگی،دسترسی مناسب به خدمات جمعی،عدم تحقیر اجتماعی،حمایت اجتماعی نزدیکی به خویشاوندان (silvera & Allbech,2001) و لهساییزاده و مردای مهاجرت خانوادگی(لهساییزاده و مردای،1386)را به عنوان عواملی ذکر کردهاند که میتواند در سازگاری مهاجرین و در نتیجه بهداشت روانی آنها مؤثر واقع شود ذکر کردهاند و به نظر میرسد وجود این عوامل در ایران منجر شده است که مهاجرین افغانی به ویژه جامعۀ مورد تحقیق یعنی دانشآموزان دبیرستانی که نسل دوم مهاجرین افغانی را تشکیل میدهند توانستهاند خود را با فرهنگ و جامعۀ ایرانی سازگار کنند که با یافتههای حسین و باگولی همسو است (Bagguley & Hussain,2005) ."