چکیده:
در بیشتر کتاب های بدیع فارسی و عربی ، در بحث حسن تخلص ، به برخی از آنچه گریز به ستایش را میآراید و آنچه موجب زشتی آن میشود، اشاره هایی شده و نمونه هایی از گریز نیک آورده شده است . اما توجه به اصول فصاحت و بلاغت ، همچنین مجموعه شرایط ستایش نامه ها و نمونه های گریز استادان ستایش سرایی در ادب فارسی ، نکات بیشتری را در این باره روشن میسازد. نوشته پیش روی ، پس از بررسی ستایش نامه های فارسی و آرای بدیعیان و ناقدان عرب و ایرانی ، به اصول گریز نیک میپردازد و برای نخستین بار، بیش از سی نمونه زشتی گریز را تا آغاز سدة هفتم ، همراه با تبیین هفت عیب لفظی آنها، بررسی میکند.
خلاصه ماشینی:
در گریزهای ستایش نامه هایی که تا اوایل سدة هفتم (پیش از حمله مغول ) سروده شده است ، پنج مورد حشو قبیح میبینیم : تو بـا اینچنـین چهـره بـر پـادشاهــی به پیش شهنشاه هر پادشاهــی (مدبری، ١٣٧٠: ٤٩٧) مـا برآنیم و بـرین نیز، بپرسیم از شاه شاه ما نیز همانا که برین است مگـر (ازرقی، ١٣٣٦: ١٣١) نادره شعری بگوی، حسن سعادت بجـوی پیش ظریفی خرام چون حسن اسعدی (سنایی، ١٣٦٢: ٧٨٦) جز عمر معشوق اگر گیرم ، نیام جز رافضی خارج از ممدوح جز سید حسین بن عمر (سوزنی، ١٣٣٨: ٣٧٣) گرچه بودم پیش ازین از دور چـــرخ همچو او سرگشته از ایذای او، چــــون شهاب الدین نظر بر من فکنــــد، نام مــن بردن بود یـــارای او (جمال الدین اصفهانی، بیتا: ٣١٥) در نمونۀ نخست (از زینبی علوی)، «شهنشاه » به معنای «شاه شاهان » است .
این اشتباه ـ که موجب ابهام سروده میشود و گونه ای از تعقید لفظی است ـ در دیوان های بررسیشده ، شانزده نمونۀ دیگر نیز دارد، که در آنها یک جمله بین یادکرد ممدوح در گریز و بدل آن قرار گرفته است (فرخی، ١٣٨٠: ٣٨٦ و ٤٠١ ، که در بحث ضعف تألیف هم بررسی شد؛ سعد سلمان ، ١٣٧٤: ٣٠٣ و ٤٠٩، که نمونۀ ضعف تألیف بود؛ غزنوی ، ١٣٢٨: ٧-٨؛ فلکی ، ١٣٤٥: ٥٤؛ انوری، ١٣٧٦: ١٤٠؛ ظهیر فاریابی، ١٣٨٠: ٣٦ و ٤٦؛ خاقانی، ١٣٨٢: ٣٩٩ و ٤٥٩ و ٥٠٠ و ٥٠١؛ لنبانی، ١٣٦٩: ٩٦ و ١٤٦).