چکیده:
هر مکتب فلسفی با ارائة گزارههای هستیشناختی، معرفتشناختی و انسانشناختی خود، زمینة طرح سنخ خاصی از نظریات فرهنگی را فراهم میسازد. برای نمونه، فلسفة هوسرل، شکلگیری نظریة فرهنگی پدیدارشناسی را ممکن نمود و فلسفة هگل برخی از اصول موضوعة نظریة فرهنگی مارکسیستی را مهیا ساخت. «نظام حکمت صدرایی» نیز از قاعدة فوق مستثنی نیست و ظرفیت ارائة یک چارچوب نظری روشن برای طرح نظریة فرهنگی را داراست. در سالهای اخیر، عموما محققان در ذیل مباحث فلسفی مربوط به اثبات وجود جامعه، به طرح «نظریة فرهنگ صدرایی» اهتمام ورزیدهاند. با توجه به اینکه نظریة مذکور تاکنون به صورت یکجا و منسجم انتشار نیافته است، این مقاله تلاش دارد ضمن اشاره به مبادی فلسفی نظریة فرهنگ صدرایی، تقریری منسجم و منظم از نظریه فرهنگ صدرایی ارائه دهد.
Each philosophical school provokes particular kinds of cultural theories by providing its anthropological، epistemological and ontological propositions. For example، the formation of phenomological thoery of culture was made possible by Husserl's philosophy، and Hegel's philosophy provided some axioms of Marxist cultural theory. "The Șadrian philosophical system" is no exception to the rule above and has the capacity for providing a clear theoretical framework to lay out a cultural theory.
In recent years، researchers have commonly tried to propose the "theory of Sadrian culture" under the philosophical discussions about proving the existence of society. Since this theory has not been published in its totality and in a coherent way، the present paper tried to provide a coherent and organized version of theory of Șadrian culture and refer to its philosophical foundations.
خلاصه ماشینی:
"(عبودیت، 1390، ص 63-69) نکتهای را که برخی از فیلسوفان صدرایی معاصر مطرح کردهاند این است که آیا نظریة «وحدت تشکیکی وجود» تنها کثرات طولی، یعنی تشکیک در بین وجوداتی که رابطة علی بین آنها برقرار است، یا تفاضلی (شدت و ضعفی) وجود را تبیین میکند، یا میتواند مطلق کثرات عرضی، مانند کثرت معلولهای علت واحد، یا کثرت افراد یک نوع، را هم تبیین کند؟ علامه طباطبائی و برخی شاگردان ایشان همچون شهید مطهری و آیتالله جوادیآملی معتقدند که تشکیک در وجود منحصر در تشکیک طولی نیست، بلکه تشکیک عرضی را هم شامل میشود؛ یعنی کثرات عرضی هم مانند کثرات طولی، به خود وجود برمیگردند، نه به امری غیر از وجود.
(عبودیت، 1390، ص 116-122) به طور خلاصه اتحاد عالم، علم و معلوم، از این حکایت میکند که انسان در مسیر حرکت نفسانی خود، هنگامی که به یک صورت علمی نایل میشود، به دلیل اتحادی که آن صورت با وجود فرد پیدا میکند، در متن هویت و حقیقت او قرار میگیرد، بهطوری که ارزش هر فرد با معرفت و علم او سنجیده میشود.
بر اساس تعریف فوق از فرهنگ، میتوان علت فاعلی نظامهای معنایی مختلف را مورد پرسش قرار داد و این سؤال را مطرح کرد که آیا همة حوزههای معنایی ساخته و پرداختة انسانها هستند؟ در پاسخ باید گفت: بر اساس هستیشناسی صدرایی و بر اساس اصل واقعیت، یک نظام معنایی برآمده از متن واقع، مستقل از اراده، خواست و دخل و تصرف انسان وجود دارد که از تجرد عقلی برخوردار است و انسان تنها میتواند شناسنده و دریافتکنندة آن باشد."