خلاصه ماشینی:
""از پایهگذاران این الگوی مدیریت میتوان دمینگ و کرازبی و جوران را نام برد،شخصیتهایی که با تلاش خود به سیستم مدیریت کیفی جامع دست یافتند، سیستمی که سعی دارد یک سازمان را در همه جوانب بهبود مداوم بخشد و در نهایت موجب گردد که محصولات از کیفیت مناسبی برای ارائه به بازار برخوردار گردند.
فصل دوم:"مدیریت کیفی جامع": فصل دوم کتاب پاسخگوی این سؤال است که مدیریت کیفی جامع چیست،قبل از اینکه تعریفی در این مورد ارائه گردد باید گفت که طبق گزارش مجله اکونومیست"مدیریت کیفی جامع یک روش ژاپنی است که غربیها علاقه فوقالعادهای برای تقلید از آن نشان میدهند"،برای مدیریت کیفی جامع تعاریف گوناگونی ارائه گردیده که هر کدام وجهی از آن را مورد بررسی قرار دادهاند از جمله این تعاریف میتوان به تعاریف رسمی توسط مؤسسه کیفیت بریتانیا و یا تعریفی که وزارت دفاع آمریکا از آن ارائه میدهد اشاره کرد ولی کالن و هالینگام تعریف نسبتا خوب و کاملی را برای مدیریت کیفی جامع ارائه کردهاند.
در این فصل نویسنده با اشاره به فرآیند هفت"ت"شامل(1)تعهد مثبت(2)تدوین برنامه(3)تشریک مساعی(4)تنظیم و کنترل فرآیند(5)تشخیص مسأله(6)تلاش و حذف مشکلات(7)تداوم،به بررسی مرحله تعهد مثبت میپردازد و تعهد مثبت را منبع اطلاعاتی برای برنامهریزی معرفی میکند و معتقد است که جهت اجراء فرآیند ایجاد مدیریت کیفی جامع تعهد،مدیران ارشد مورد نیاز است و مدیریت ارشد میتواند کیفیت را تقویت یا تضعیف کند؛"تعهد مثبت به رهبری مدیریت ارشد فرآیند بستگی داشته و بسیار حیاتی میباشد.
در این فصل از کتاب نویسنده مشارکت را به عنوان موضوع اصلی و یکی از مراحل مورد نیاز جهت اجراء سیستم مدیریت کیفی جامع مورد بررسی و تشریح قرار میدهد."