چکیده:
بهکتی به معنی «ستایش عاشقانه» از اصطلاحات مهم در دو مذهب عمدة هندویی (ویشنویی و شیوایی) است. هندشناسان اولیه بهکتی را احساس و عاطفۀ لجامگسیخته و مهارناپذیری میدانستند که در تقابل با جنانه (معرفت) یا شناخت عقلانی خداوند قرار داشته است، اما علمای هندو همچون شنکره و رامانوجه هرگز جنانه و بهکتی را منفصل از یکدیگر تصور نکردهاند، بلکه این دو را همواره مکمل یکدیگر دانستهاند. تنها تفاوت دیدگاه آنان نسبت به بهکتی در موضوعی است که بهکتی بر آن حمل میشود؛ در واقع، شنکره معتقد به نیرگونه بهکتی (بهکتی تنزیهی) بود و رامانوجه به سگونه بهکتی (بهکتی تشبیهی) باور داشت.
خلاصه ماشینی:
"باری اگرچه این سخنی درست است که ستایش خدای سگونه همواره در دین عامیانه نقش محوری داشته است، اما بدین معنا نیست که طریق بهکتی در تقابل با مکتب شنکره قرار دارد یا آنکه واکنشی به آن است.
بنابراین، این تصور که شنکره با تعریفی دوگانه از برهمن بهعنوان پره (نیرگونه) و اپره (سگونه) خواست تا بابی برای بهکتی باز کند و طریق بهکتی را به وجهی مقبول جلوه دهد، نادرست است.
از این رو، میتوان گفت که تناقضی میان بهکتی و جنانه در اندیشۀ شنکره وجود نداشته است، زیرا او طریق جنانه را در تقابل با طریق بهکتی نمیداند، افزون بر این، جنانه را نیز به معنای دانش عالمانه در نظر نمیگیرد.
مکتب نخست، که بهنظر میرسد تا اندازۀ بیشتری بازتابی از خلق و خوی محافظهکارانۀ رامانوجه باشد، ادعا داشت که پرپـتی صرفا یکی از راههای رهایی است نه یگانه راه آن، و تنها زمانی باید به آن توسل جست که دستیابی به نتیجۀ دلخواه از طریق راههای دیگر امکانپذیر نباشد؛ افزون بر این، این مکتب فعل بشر را نیز برای نجات لازم میداند، در نتیجه در کنار تسلیم فیض خداوند شدن، جایی نیز برای کوشش فردی باز میکند.
4 رامانوجه علاوه بر بهکتی و پرپـتی، دستیابی به رهایی را از طریق «آچاریابهیمانهیوگه» 5 (روش سرسپردگی کامل به استاد) نیز مجاز میداند، طریقی که در آن فرد عابد خود را تحت کنترل کامل پیر خود قرار میدهد، مرشدی که اعمال لازم را برای Sharma, Krishna, p."