چکیده:
نظریه اعتباریات محمدحسین طباطبایی از آغاز مطرح شدن با تحلیل های متعددی از سوی اطرافیان وی و دیگران روبه رو شد. این افراد بـا وجـود اقـوال متفـاوت در مسئله ، تقریر نسبتا واحدی از عبارات وی داشتند که ریشه منشا اشکالات متعدد بر نظریه مزبور گردید و سپس هر یک دیدگاهی را اتخاذ کردند. نوشتار پـیش رو، بـه منظور حل ریشه ای اشکالات مطـرح شـده در بـاب مفـاهیم و قضـایای اعتبـاری ، به ویژه اشکال نسبیت مفاهیم و گزاره های اعتباری ، به بازخوانی متفاوتی از عبارات وی می پردازد. اساس قرائت حاضر بر تفکیـک دقیـق عبـارات طباطبـایی در بـاب اعتبارات صدوری و اعتبارات قانونی و سپس تحلیل علمی آنهاست .
خلاصه ماشینی:
محمدحسین طباطبایی می گوید: «اگر انسان را تنها و در حـال انفـراد فـرض کنـیم در هـر اسـتفاده کـه از مـاده می کند اگـر یـک مـانع و مزاحمـی (گرچـه انسـان و یـا موجـود زنـده دیگـری نبــوده و یــک مــانع طبیعــی باشــد) پــیش آمــده و بخواهــد انســان فعــال را از اصل فعالیت یا از کمال فعالیـت یـا از تکمیـل فعالیـت مـانع شـود، انسـان نیـز ناچار و خواهی نخواهی به مقـام دفـاع برآمـده و بـا فعالیـت دفـاعی خـود مـاده را تخصــیص بــه خــود داده و تصــرف خــود را اندیشــیده و مفهــوم اختصــاص (این ماده از آن مـن اسـت ) در پنـدار وی جلـوه گر خواهـد شـد؛ و ایـن مفهـوم همــان اختصــاص مطلــق اســت کــه اصــل مالکیــت یکــی از شــعب اوســت و همچنین دارایـی ، رتبـه و مقـام و هرگونـه حقـوق قـراردادی و علقـه زناشـویی و ...
(همو، ج٢، ص٥٨) شرط دیگر ضرورت بالقیاس این اسـت کـه اگـر علـت و معلـول مـورد نظـر، زمـانی باشـند – چنان چه در بحث از افعال انسـان و آثـار اجتمـاعی این گونـه اسـت – نبایـد بـین علـت تامـه و معلــول کوچــک ترین فاصــله زمــانی ای وجــود داشــته باشــد، هرچنــد ممکــن اســت علــت ناقصه بر معلول تقدم زمانی یابد، امـا هنگـامی کـه همـین علـت ناقصـه نیـز بخواهـد متصـف به وجوب شـود بـین فـرض اتصـاف آن بـه وجـوب و بـین وجـود معلـول نبایـد فاصـلۀ زمـانی واقع شود.
دامنۀ کلام را در تحلیل نظر مصباح یزدی بـا اشـکال عـام دیگـری کـه بـر هـر دو سـخن وی وارد است جمع مـی کنیم ؛ لازمـۀ تعقـل ضـرورت بالقیـاس علـت (=فعـل )، علـم بـه وجـود معلول (=آثار) است و این فرع بر شـناخت معلـول اسـت .