چکیده:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش جهتگیری مذهبی و مرکز کنترل بیرونی در ارائة الگوی شادکامی است. پانصد دانشآموز با روش چندمرحلهای از بین مدارس مقطع متوسطة شهرستان خوسف در سال تحصیلی 91ـ1390، مقیاسهای جهتگیری مذهبی، مرکز کنترل بیرونی و شادکامی را تکمیل کردند و برای تحلیل نتایج، از روش تحلیل عاملی و تحلیل مسیر بهره گرفته شد. نتایج نشان داد، تنها جهتگیری بیرونی مذهبی بهطور غیرمستقیم از طریق افزایش مرکز کنترل بیرونی، موجب کاهش شادی در زندگی میشود و بهطور مستقیم کاهشدهندة شادی در روابط اجتماعی است. بنابراین، نهتنها بررسی نقش جهتگیری مذهبی بیرونی در ادراک شادکامی مهم میباشد، بلکه مرکز کنترل، تبیینکنندة نقش جهتگیری مذهبی بر شادکامی است.
The present paper tries to investigate the role of religious orientation and external control center in providing a model for achieving happiness. Five hundred high school students in the academic year of 1390-1391 (2012-2013) from the city of Khoosf were selected by a multistage method to complete scales of religious orientation، external control center and happiness. Factor analysis method and path analysis were used for analyzing the results. The findings show that only external religious orientation can indirectly decrease one's happiness in life by means of increasing the external control center، and can directly decreases happiness with regard to social relations. Therefore، it is important to study the role of external religious orientation in achieving happiness as well as the control center، which explains the role of religious orientation in happiness.
خلاصه ماشینی:
"315-334)، به نظر میرسد افراد با جهتگیری مذهبی بیرونی، به خدا اعتماد ندارند و حمایت او را ادراک نمیکنند؛ از اینرو، در محیط احساس ایمنی نمیکنند و افزون بر اینکه به اکتشاف محیطی نمیپردازند (Proctor, et al, 2009)، مسئولیت اعمال خود را نمیپذیرند؛ در نتیجه، حوادث زندگی خود را به عوامل بیرونی همچون شانس، سرنوشت و قدرت دیگران نسبت میدهند و از زندگی احساس رضایت نمیکنند بنابراین، همانگونهکه الگوی مسیر نشان داد، احساس شادی در زندگی آنها کاهش مییابد.
اگرچه اعتقاد به خدا و اجرای دستورالعملهای دینی، افراد را به این باور میرساند که خدا یار و یاور آنهاست و در برابر مشکلات تنها نیستند، اما چون ارزشهای مذهبی در افراد دارای جهتگیری مذهبی بیرونی، درونی نشده است، عدم باور درونی به رفتارهای مذهبی در زمینة کاهش باور درونی به کنترل اوضاع و شرایط نیز تعمیم شناختی مییابد و در نتیجه، فرد مسائل و رویدادها را به عوامل بیرونی و شانس و تصادف نسبت داده، احساس رضایت و شادی را کاهش میدهد.
از سوی دیگر، افراد با جهتگیری بیرونی مذهبی که حوادث و مشکلات را به سرنوشت نسبت میدهند، در زمان قرار گرفتن در موقعیتهایی که به شکستهای مکرر میانجامد، چون کنترلی بر موقعیت ندارند، احساس درماندگی را میآموزند و از زندگی کمتر لذت میبرند و احتمال ابتلا به افسردگی در آنها بیشتر است (همان)؛ از اینرو، این افراد در زندگی از احساس شادی درونی کمتری بهرهمند میشوند؛ به عبارتی، لازمة احساس شادی در زندگی، کنترل شناختی محیطی است."