خلاصه ماشینی:
"(10) کوشش بهار بر نوگرایی تنها در نثر نیست، بلکه در دیوان وی کوششهایی برای ابداع و نوآوری در قالبهای شعری نیز دیده میشود و میتوان گفت که اندیشهء دگرگونی در قالب شعر از آرمانهای وی بوده است،برای نمونه وی در مثنوی مستزادی در پاسخ به درخواست مرحوم صادق سرمد که از بهار میخواهد روش تازهای در شعر به کار بندد و سبک جدیدی را ابداع نماید،نظر خویش را در این مورد بیان میکند.
بهار نیز که مدتی از عمر خویش را در زندان سپری کرده گویی که فرزند سعد سلمان دوباره گرفتار غضب شاه غزنوی شده است،در اینجا مطلع بعضی از قصاید این دو شاعر بزرگ برای مقایسه آورده میشود: مسعود سعد: «از کردهء خویشتن پشیمانم جز توبه ره دگر نمیدانم» بهار: «تا بر زبر ری است جولانم فرسوده و مستمند و نالانم» (1/326) مسعود سعد: «نالم چو نای من اندر حصار نای پستی گرفت همت من زین بلند جای» بهار: «آشفت روز بر من از این رنج جانگزای بخشای بر من ای شب آرام دیر پای» (1/366) مسعود سعد: «مقصور شد مصالح کار جهانیان بر حبس و بند این تن رنجور و ناتوان» بهار: «دردا که دور کرد مرا چرخ بیامان ناکرده جرم از زن و فرزند و خانمان» (1/616 مسعود سعد: ««تنم از رنج گرانبار مکن،گو نکنم جگرم چون دلم افکار مکن،گو نکنم»."