چکیده:
از میان شهرهای قرون اولیه اسلامی ایران ، کمتر شهری را می توان یافت که همانند دینور، توجه مورخین و جغرافینویسان را به خود معطوف کرده باشد. بقایای این شهر در دشتی وسیع و حاصلخیز در شمال غربی شهرستان صحنه کرمانشاه واقع شده و به جهت قرارگیری در مسیر ارتباطی ایران به بین النهرین ، از موقعیت ممتازی برخوردار بوده است . قدیمی ترین آثاری که در بررسیهای نگارندگان از بقایای شهر دینور به دست آمده ، مربوط به دورة سلوکیان (٦٤–٣١٢ ق . م ) است . داده های باستان شناختی، ضمن تائید اطلاعات تاریخی، از تداوم حیات این شهر در دورة ساسانیان (٦٥١ –٢٢٤ م ) و قرون اولیه اسلامی تا پایان عصر تیموریان (٧٧١ –٩١١ ه . ق ) حکایت دارند. موقعیت ممتاز جغرافیایی و قابلیت های محیطی دشت دینور سبب شده تا این شهر، تخریب های مکرر ناشی از جنگ و بلایای طبیعی را پشت سر نهاده و در شکل گیری سلسله های مقتدر محلی (مانند خاندان حسنویه ) نیز به نحو موثری ایفای نقش نماید. در پژوهش حاضر تلاش بر آن است ، تا مشخص گردد چگونه شهری با چنان بستر جغرافیایی و تاریخی معتبر، به ناگاه متروک شده است . در راستای حصول به هدف تحقیق ، بررسی های روشمند در عرصه محوطه باستانی دینور به انجام رسید. تحلیل داده های حاصل از بررسی های میدانی، روشن ساخت که این شهر در پی انتخاب کرمانشاه به عنوان مرکز سیاسی غرب کشور، در اوایل حکمرانی صفویان کاملا متروک گردید. بدین ترتیب می توان پذیرفت ، که جابه جایی مراکز حاکمیتی نیز می تواند دلیلی بر تداوم حیات شهرها باشد و استمرار وجود آنها، به مقتضیات سیاسی بستگی تام دارد.
خلاصه ماشینی:
دینور از شکل یابی تا اضمحلال : تأملی دیگر در عوامل موثربر اضمحلال شهرها (از ص ١٠٥ تا ١٢٤) حسن کریمیان استادیار گروه باستان شناسی دانشگاه تهران 1 حسین صبری دانش آموختۀ کارشناسی ارشد باستان شناسی ، دانشگاه تهران محرم باستانی دانش آموختۀ کارشناسی ارشد باستان شناسی ، دانشگاه تهران تاریخ دریافت مقاله :٩١/٦/٦- تاریخ پذیرش قطعی :٩١/٨/٣٠ چکیده از میان شهرهای قرون اولیۀ اسلامی ایران ، کمتر شهری را می توان یافت که همانند دینور، توجه مورخین و جغرافینویسان را به خود معطوف کرده باشد.
علی رغم شهرت و اهمیت مورد اشاره ، معلوم نیست چگونه در آغاز عصر تجدید حیات و شکوفایی شهرهای ایران (عصر صفویان )، چنین شهر کم رقیبی با سرعت متروک شده و رو به اضمحلال نهاده است ؟ هدف از پژوهش حاضر آن است ، تا مشخص کند که به چه سبب شهر دینور در نقطۀ اوج شهرسازی صفویان ، متروک و آنچنان مضمحل گردیده که امروزه شکل و محدودة آن نیز به درستی قابل تشخیص نیست .
پس از روی کار آمدن صفویان ، تمرکزگرایی که از زمان تیمور آغاز گردیده بود، تداوم یافت ، و به نظر می آید در مقطع سلطنت شاه اسماعیل دوم بود که عدم تمرکزگرایی، حداقل در بخش نظامی، در پیش گرفته شد؛ زیرا پس از مدت ها دوباره حاکم مستقلی برای دینور منصوب گردید، و این نیز فقط به دلیل نزدیکی برخی قلعه های مهم و آذربایجان از سویی، و نیز دسترسی آسان به همدان و قزوین و دست آخر عدم آبادانی کرمانشاه صورت پذیرفت (سلطانی ، ص ٢٢٢).